یادی از ادیب نایین : میرزا محمد باقر ادیب نائینی

میرزا محمد باقر ادیب نائینی از فرهیختگان و شعرای گرانقدر و ناشناخته نائین است. او یکی از پیشگامان و پیشروان آموزش و پرورش در نائین بود.
ادیب در خانواده ای روحانی و اهل شعر و ادب زاده شد. پدرش میرزا محمد الی نائینی علاوه بر معلومات فقهی در ادبیات غربی و فارسی زبردست و توانا بود.
ادیب در نائین تحصیلات مقدماتی را یاد گرفت و برای تکمیل آن راهی اصفهان شد. او پس از چند سال تحصیل به نائین برگشت و مدرسه ای به سبک جدید تاسیس کرد که جزو اولین مدرسه های نائین است. بزرگان نائین از جمله خاندان فاطمی فرزندان خود را به مدرسه او می فرستادند. خواهرش میمنت بقائی بنیان گذار نخستین مدرسه دخترانه در نائین است.
ادیب بدون همسر و مجردانه زندگی کرد و در جوانی به خاطر یک بیماری همه گیر ( احتمالا وبا ) درگذشت و نزدیک قبر پدرش در قبرستان نزدیک مصلای نائین به تاک رفت. برادرش میرزا ابوالبقاء بقایی و برادر زاده اش محمد علی بقائی پور از ادباء و سخنوران روزگار خود بودند.
از ادیب کتابخانه ای ارزشمند باقی ماند . شوهر خواهر ادیب جلال بقائی نائینی شاعر و نویسنده معاصر و مولف تذکره سخنوران نائین است که پس از وفات ادیب مدرس ای به نام او ( ادیب) در نائین تاسیس کرد.

شاعران گمنام ( ۳ )

* حبیب الله شعله طالقانی

حبیب الله بن محمد باقر طالقانی متخلص به «شعله» از شاعران قرن سیزدهم هجری است.

شعری از او به خط خودش در برگ ( ۹۴ ر ) جُنگ آقا میرزا بیگ وجود دارد. این جُنگ به شماره ۱۴۱۹۹ در کتابخانه مجلس شورای اسلامی وجود دارد ( فهرست مجلس شورا ج ۳۸ ص ۲۷۴ )

صحافان قدیم اصفهان

اصفهان از دیرباز شهر هنر و فرهنگ بوده و کتاب و کتابخانه و کتابخوانی در آن جایگاهی مهم داشته است. هنرمندان رواق و صحاف و تذهیب کار نیز در این میدان هنرنمایی کرده و آثار ارجمندی آفریده اند. در این مقاله زندگینامه تعدادی از صحافان قدیم اصفهان که توانستیم در منابع مختلف جمع آوری کنیم می آید :

* ابوعلی صحّاف، از محدّثین اصفهان است، و احمد بن محمّد بن اشته مدینی از او روایت نموده است. ( ذکر اخبار اصفهان، ج۱ ص ۱۰۳ )

* ابوبکر احمد بن محمّد بن حسنویه صحاف ، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. او از علیّ بن عبداللّه بن مبشر واسطی و دیگران روایت می کند. وفات او قبل از سال 270ق روی داده است.

* محمد صحاف اصفهانی از صحافان قرن یازدهم هجری است. فرزندش محمّد تقی متخلص به " مسیر " از شاعر معاصر میرزا محمّد طاهر نصرآبادی بوده است. ( تذکره نصرآبادی، ج ۱ ص ۱۸۸ .)

* علینقی اصفهانی از صحافان هنرمند قرن دوازدهم هجری است. علاوه بر مهارت در پیشه صحافی شعر نیز می سرود و " انور " تخلص می کرد. وی در هنگام محاصره اصفهان به دست محمود افغان در سال ۱۱۳۴ ق. از اصفهان بیرون آمد و همان هنگام درگذشت. ( تذکره ریاض الشعراء ج ۱ ص ۳۴۷)

* علی اکبر صحاف ؛ از صحافان عصر زندیه است. در اصفهان می زیست. میرزا محد علی صبوح اصفهانی به خواهش او کتاب تحفه حکیم مومن تالیف محمد مومن طبیب تنکابن را در سال ۱۱۷۶ ق. کتابت کرده و در وصف او شعری نیز سروده است. این نسخه به شماره ۱۵۹۸۷ در کتابخانه مجلس شورای اسلامی وجود دارد. ( فهرست مجلس ج ۴۴ ص )

* آقا محمّد تقی صحاف بن ملّا محمّد ابراهیم مقدّس، از هنرمندان ذوالفنون و مجهول القدر اصفهان است. او از نوادر روزگار و از نوابع این دیار بود که نظیر این هنرمند را، زمانه کمتر به خود دیده است. به قول مرحوم استاد همائی:

«حقّاً صد مرد در یک تن و مجمع الصّنایع هنر صحافی و نقاشی و طراحی و تذهیب و خوشنویسی و سوخت سازی و معرق سازی چرمینه و ساختن فانوس های فنری قدیم و تهیه انواع رنگ و روغن های نقاشی و امثال آن بود.»

آثاری چند از او بر جای مانده که به برخی اشاره می شود.

1. کتیبه سردر مسجد صفا در محلّه شهشهان، به خط ثلث و به تاریخ سال 1290ق. 2. کتیبه سردر و داخل مسجد رکن الملک که نام خود را «محمّد تقی بن ابراهیم اصفهانی» در کتیبه آورده است. 3. سنگ نوشته قبر میر محمّد هادی و میر محمّد اسماعیل پاقلعه ای واقع در تکیه آغاباشی در تخت فولاد، همچنین در هنگام تسلّط روسها بر شهر اصفهان که تعمیراتی در مدرسه چهارباغ سلطانی (مدرسه امام جعفر صادق علیه السلام) انجام شد، برای اصلاح کتیبه های ثلث از او استفاده های بسیار کردند. در اواخر عمر نیز برای تعمیر کتیبه های آستانه قدس حضرت رضاعلیه السلام به مشهد مقدّس سفر کرد.

از ابتکارات او فانوس های پارچه ای است که نقش های گوناگون آن را با کاغذهای الوان در نهایت ظرافت چیده و تصاویر زیبا در آورده است و چون شمع در فانوس می افروختند واقعاً چشم انسان به تماشای این صنایع خیره می شد. همچنین از او دو عدد فانوس چوبی هشت ترک با پیراهنی از پارچه گارس بازمانده و شعرهایی در هشت بیت بریده و بر روی هشت ترک فانوس چسبانده شده است و اکنون در تملّک سرهنگ محمّد قباد معتمدی در تهران است.

آقا محمّد تقی صحاف در سال 1337ق وفات یافته و پای دیوار جنوبی بقعه فیض در تخت فولاد مدفون شد . ( اعلام اصفهان ج ۲ ص ۲۰۸ )

* محمّد صادق بن آقا محمّد باقر صحاف ، از هنرمندان قرن سیزدهم هجری است. از اساتید برجسته صحافی اصفهان بوده و در این شهر به فعالیّت مشغول بوده است. وی در سال ۱۲۶۷ ق نسخه ای از جلد دهم «بحارالانوار» را صحافی نموده است و جلد زیبا و هنرمندانه آن را پدید آورده و «صادق بن محمّد باقر» رقم زده است. ( اعلام اصفهان ج ۳ ص ۴۳۳ )

همچنین جلد و صحافی کتاب " انوار الربیع " تالیف سید علی خان مدنی شیرازی از آثار اوست. نوع و تز ئینات جلد:مقوایی با روکش تیماج عنابی، دارای جدول، حاشیه ریسه‌ای، ترنج، سرترنج و لچکی با نقوش گل و برگ ضربی، عطف تیماج قهوه‌ای، دارای کتیبه بازوبندی که در آن عمل صحاف با نقش ضربی «عمل محمدصادق ۱۲۷۸» آمده‌است. اندرون کاغذ ابروباد به رنگ‌های آبی روشن، قهوه‌ای، اخرایی، لاجورد و نخودی ( سایت اینترنتی کتابخانه ملی ایران)

* محمّد حسین صحّاف اصفهانی، هنرمند ماهر اوایل قرن چهاردهم هجری، وی صحافی را نزد آقا محمّد صادق و آقا ابراهیم پسران محمّد باقر صحّاف اصفهانی فرا گرفت. او در فنون صحّافی و تجلید و سوخت سازی و متن و حاشیه و دوپوست کردن کاغذ و مُرَقّع سازی مهارت به سزایی داشت. محمّد جعفر رجائی از شاگردان اوست. ( تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان ، ص۳۶۸ )

* محمد صادق روشن اردستانی ( م ۱۳۰۵ ق. ) . شاعر و ادیب عارف. از نوادگان ملا محمد صادق اردستانی حکیم و عارف عصر صفوی است. از اساتید صحافی بوده و دارالخلافه خاصه در تهران به صحافی مشغول بود ( اعلام اصفهان ج ۳ ص ۴۶۵و ۴۶۶ )

* محمّدجعفر صحّاف متخلص به «رجائی» بن محمّدرضا، شاعر و ادیب هنرمند، در سال ۱۲۹۲ ق در اصفهان متولّد شد و در این شهر به تحصیل پرداخت. در صحافی ابتدا نزد آقا محمّد تقی صحاف به شاگردی پرداخت امّا چون استاد در یاد دادن فنون کار بخل می ورزید، نزد آقا محمّدحسین صحّاف رفت و در هنر صحّافی و تجلید، از اساتید زبردست اصفهان شد. طبع شعر نیز داشت و طبعش به شوخی و هزل مایل بود و از اعضای اوّلیه انجمن ادبی شیدا در اصفهان به شمار می رفت. وی سرانجام در ۸ صفر ۱۳۶۵ ق وفات یافت. اعلام اصفهان ج ۲ ص ۳۰۰ )

* علی بن حسن صحاف اصفهانی از صحافان اواخر دوره ی قاجاریه است . وی نسخه ای از " تعبیر خواب " تالیف علامه مجلسی را در ۱ ربیع الثانی ۱۳۰۹ ق. به خط شکسته و نستعلیق کتابت کرده است . این نسخه به شماره ۹۲۷۳۹ -۱۴/۱۸ در کتابخانه آیت الله گلپایگانی وجود دارد. ( فهرست گلپایگانی ، صدرایی ج ۲ ص ۹۵۳ )

* عباسعلی اصفهانی ، صحاف . اواسط قرن سیزدهم هجری. ( فهرست عكسی دائرة المعارف بزرگ اسلامی . ج.۱ ص )

* حسنعلی بن درویش علی صحاف اصفهانی . اواسط قرن دهم هجری . وی کتاب " الف کلمه " را در سال ۹۶۷ ق. کتابت کرده و به شماره ۶۲۷۱/۵ در مرکز احیاء میراث اسلامی در قم وجود دارد. وی و احتمالا پدرش از صاحبان اصفهان بوده اند.( فهرست نسخه های خطی مركز احیاء میراث اسلامی . ج.۱۴ ص ۲۶۲)

* سید حسن صحاف اصفهانی . اواخر قرن سیزدهم هجری . ( فهرست كتابخانه آیة الله گلپایگانی . ج.۲ ص ) وی شاید پدر شاعر و خوشنویس هنرمند سید محمد هاشم طوبی اصفهانی ( م ۱۳۲۶ ق. ) باشد.

* آقا محمد جعفر صحاف اصفهانی . زنده تا سال ۱۳۰۴ ه. ق. ( فهرست نسخه های خطی كتابخانه آیة الله نجفی مرعشی . ج.۴۷ )

* ملّا صحیفی جوهری شیرازی، شاعر ادیب و خوشنویس و صحاف قرن یازدهم هجری. او از اعقاب صوفی خلیل ذوالقدر است. در شیراز متولّد شده و سالها در اصفهان سکونت داشته است. در فنون صحافی و مرمت کتاب استاد بود و خطوط ثلث و نستعلیق را خوش می نوشت و برای بسیاری از مساجد و امامزاده های اصفهان کتیبه نوشته است. آثار خطوط او در اصفهان در سال ۹۸۵ ق ( مسجد جامع ) تا سال ۱۰۱۹ ق (مسجد جارچی) یعنی در مدت 34 سال باقی است. در اصفهان شغل صحّافی و کتیبه نویسی داشته و گاهی برای بزرگان و اشراف مدیحه می سروده و صله دریافت می کرده است. در شعر و ادب نیز دارای مهارتی به سزا بوده تا جایی که حکیم شفائی شعر او را تحسین می کرده است. صحیفی به فارسی و ترکی شعر سروده است.

او بیش از هشتاد سال عمر کرد. پسرش ابوعلی در هند وفات یافت و او از شدت تأثّر در سال ۱۰۲۲ ق وفات یافته و در بقعه سه تنان واقع در مسجد آقانور اصفهان مدفون شد. ( اعلام اصفهان ج ۴ صص ۵۰۹ و ۵۱۰ )

* مولانا فتوحی اصفهانی ، از شاعران قرن دهم هجری بود. به نوشته سام میرزا صفوی : " در صحافی اندک وقوفی دارد .‌اما بسیار لاابالی و هرزه گرد است . (تذکره تحفه سامی ، همایونفرخ ص ۲۵۶ )

* غیاث الدین محمد مجلدی بن علاء الدین اصفهانی ، از صحافان و خوشنویسان قرن نهم هجری است. اهل اصفهان و مقیم عثمانی بود. از آثار او کتابت و صحافی

۱. "لمعات" عراقی ، به قلم نیم دودانگ متوسط ، با رقم: "... غیاث‌المجلد‌الاصفهانی... سنهٔ احدی و ثمانین و ثمانمائهٔ بقسطنطنیه"

۲. "دیوان" فارسی و ترکی قبولی ، به قلم کتابت متوسط ، با رقم: "... غیاث‌المجلدالاصفهانی بدارالسلطنه قسطنطنیه... فی شهور سنهٔ ثمانین و ثمانمائهٔ الهجرّیهٔ"؛ یک قطعه از مرقع ، به قلم نیم دودانگ جلی و کتابت متوسط ، با رقم: "العبدالحقیر غیاث‌المجلدالفقیر... سنۀ ۸۷۹ بقسطنطنیه". ( احوال و آثار خوشنویسان ج ص)

۳. " حفظ البدن " در سال ۸۸۳ ه. ق. است. این نسخه در کتابخانه کمبریج انگلستان نگهداری می شود. ( حفظ البدن : مقدمه ص چهل و چهل و یک )

* نورا صحاف ، از صحافان زبردست اصفهان در قرن یازدهم هجری است و فرزندش ملک محمد متخلص به " رابط " صحافی را از او آموخته است . ( تذکره نصرآبادی، تصحیح وحید دستگردی ص ۴۲۳ )

* ملک محمد اصفهانی متخلص به " رابط " فرزند نورا صحاف ، شاعر و هنرمند نیمه دوم قرن یازدهم هجری است. صحافی را از پدر آموخت. در اصفهان به صحافی مشغول بود و شعر نیز می سرود. ( تذکره نصرآبادی ، تصحیح وحید دستگردی ص ۴۲۳ )

* میرزا جلال شکوهی فرزند میرزا عبدالرزاق لنگرودی ؛ از صحافان اصفهان ه در ۱۹ ربیع اصلانی ۱۳۷۵ ه. ق. درگذشت و در تکیه خواجوئی در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد ( دانشنامه تخت فولاد اصفهان ج ۲ ص ۳۳۶ )

مشاهیر قدیم  جاسب

*مشاهیر قدیم جاسب

تحقیق و نگارش : غلامرضا نصراللهی

1- شیخ نجم الدین ابوالقاسم علی بن حسین جاسبی فقیه : از محدثین و فقهاء (بیان المفاخر ج1ص283) در قرن ششم هجری

2- شیخ رشیدالدین علی بن محمد جاسبی فقیه : ( همان منبع ) از محدثان و فقیهان قرن ششم هجری

3- حسن بن علی بن حسن طبیب جاسبی : از طبیبان دانشمند و ماهر قرن هفتم هجری. او سال ها در کاشان به تحصیل پرداخت و سپس طبابت کرد .

وی نسخه ای از کتاب " منهاج البیان فی ما یستعمله الانسان " تالیف یحیی بن عیسی ( ابن جزله ) را کتابت کرده است . ۱-نسخ روز یكشنبه ۱۵ ذیقعده ۶۱۵ در نوشاباد كاشان . ۲-حسن بن علی بن حسن طبیب جاسبی در مدرسه مجدیه كاشان در ۱۲ ع۱/۶۲۶ بر آن حواشی نوشته . ۳-همو نسخه را در پایان ج ۲/۶۲۶ در نوشاباد تصحیح كرده است . ۴-همو ادویه آن را با كتاب النبات ابوحنیفه دینوری كه گزیده آن را در پایان گذارده است در همان نوشاباد در دهه نخستین رجب ۶۲۶ مقابله كرده است . ۵-همو در ج ۱/۶۳۳ یادداشت كرده است كه نشانه «مو» برای الموازنة اصفهانی است . ۶-همان حسن بن علی بن حسن جاسبی طبیب فوائدی از كتاب عبدالله بن محمد بن عیسی باوردی در ع ۱/۶۲۷ در هامش نوشته است . ۷-همو می نویسد كه در صفر ۶۲۷ كتاب عبیدالله بن جبرئیل در منافع الاعضاء را دیدم كه بیشتر مطالب آن بیهوده و تباه بوده است . ۸-حسین بن حسن طبیب كه باید پسر همان جاسبی باشد در ۶۲۰ واندی (یكانهای آن محو شده) می نویسد كه كتاب را مقابله كرده ام . ۹-باز در رمضان ۶۳۷ با نسخه امام ظهیرالدین ابوالقاسم مقابله شده است. این نسخه به شماره ۸۱۹۰/۲ در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران وجود دارد . ( فهرست نسخه های خطی كتابخانه دانشگاه تهران. ج.۱۷ ص ۴۹.)

4- علی بن محمد بن علی جاسبی وارانی : عالم فاضل ادیب. در اوایل قرن هشتم هجری می زیسته است. او نزد جلال الدین یوسف بن جمال الدین محمد اصفهانی به تحصیل پرداخته است و استادش در سال 714 ه. ق. برای او اجازه نوشته است. ( تراجم الرجال ج1ص382 )

5- محمد بن محمد تقي جاسبي بیجکانی از فضلای اهل علم در قرن سیزدهم هجری است. وی نسخه ای از. این نسخه به شماره۷ در کتابخانه استاد حسن عاطفی در کاشان نگهداری می شود. ( نشریه نسخه های خطی ج ۷ ص )

۶- شیخ محمد جعفر بن میرزا اسماعیل کروکانی جاسبی قمی : عالم فاضل و فقیه ماهر.او برای تحصیل به اصفهان آمد و از محضر علما و مجتهدین بزرگ این شهر همچون حاج محمد ابراهیم کلباسی و حاج سید محمد باقر حجه الاسلام شفتی بهره برد.او در سال 1254 نسخه ای از کتاب " مناسک حج استادش حاج سید محمد باقر حجه الاسلام شفتی ( بیان المفاخر ج1ص283و284) و در اول رجب همان سال نسخه ای از کتاب منهاج الهدایه " نوشته استاد دیگرش حاجی کلباسی را در پنج شنبه اول رجب ۱۲۵۴ ه. ق. به خط نسخ کتابت کرده است . این نسخه به شماره ۸۵۶۸ در کتابخانه آیت الله مرعشی در قم موجود است.( فهرست نسخه های خطی کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی ج ۲۲ ص ۱۲۸ ؛ فهرست دست نوشت های ایران ج10ص284 )

۸. شیخ محمد جاسبی متخلص به " فنا " فرزند عبدالرحیم از عرفا و شعرای قرن سیزدهم هجری است.

فرزند شيخ عبدالرحيم و خود از علماء و عرفاء و حكماء بوده، و همانا در سال ۱۲۱۱ ه. ق. متولد شده و در بيست سالگى خدمت حاج سيد محمد تقى پشت-مشهدى رسيده و سه سال از حوزه درس وى فيض‌ياب گرديد. آنگاه به نجف رفت و نه‌ سال در نزد مرحوم شيخ محمد حسن صاحب «جواهر» درس خواند، سپس به اصفهان‌ شتافت و چندى در خدمت ميرزا حسن فرزند ملا على نورى (نور اللّه مرقدهما) مراتب‌ معقول را دريافت، آنگاه شوقش به عرفان كشيد، و طالب اصحاب حقيقت و ارباب‌ طريقت گرديد، و بدين منظور به هندوستان رفت و باز آمد و به حضور مرحوم حسين عليشاه‌ مشرف شد، و وى او را به مجذوب عليشاه حواله نمود. و شيخ محمد در نزد اين شخص‌ اخير مدتى رياضت كشيد، و در صفاى باطن كوشيد، تا به مقامى سامى رسيد، و از او به اجازت ارشاد و هدايت نائل گرديد، آنگاه به وطن مألوف برگشت، و در خانقاهى كه‌ پدرش به امر ملا عبدالصمد همدانى بنيان نموده بود اقامت گزيد و چندى ايام و ليالى را به عزلت به سر رسانيد، آنگاه به طهران رفت و به طورى كه در «طرائق» فرموده حالش‌ مقتضى ارشاد و دستگيرى نبوده. و او شعر هم مى‌گفته و تخلص فنا مى‌نموده و اين اشعار را آنجا از او نقل كرده:

ما از آن روز كه با دردكشان يار شديم

در خرابات مغان محرم اسرار شديم

تا نهاديم بدرگاه بتان روى نياز

فارغ از سبحه و سجاده وز نار شديم

چند روزى پسر آدم خاكى بوديم

ديرگاهى پدر گنبد دوار شديم

سال‌ها چرخ زنان بر سر اين چرخ كبود

هم عنان با همه ثابت و سيار شديم

گاه در ميكده‌ها خشت سر خم بوديم

گاه در مدرسه‌ها حامل اسفار شديم

خواب بوديم كه سر زد ز افق طلعت دوست

جلوه‌ اى كرد رخش، ما همه بيدار شديم

در پس آينه واداشت چو طوطى ما را

آنقدر گفت كه ما قابل گفتار شديم‌

شيخ محمد پس از مدت نود و چهار سال قمرى عمر، در سنه هزار و سيصد و پنج‌ ( ۱۳۹۵ ه. ق. ) وفات كرده و در همان خانقاه خود به قريه جاسب دفن شد و فرزندش شيخ حسينعلى گاهى‌ در طهران متوقف، و زمانى در جاسب متصوف بوده.و مریدان بسیاری داشت از جمله میرزا ابوالفضل عنقای طالقانی. ( طرائق الحقائق ج ۳ ص ، مکارم الآثار ج ۲ ص ۴۰۶. )

در برگ پایانی کتاب " اصطلاحات الصوفیه " کمال الدین عبدالرزاق کاشی ( نسخه شماره ۲۶۶۹ کتابخانه مسجد اعظم قم ) ، اجازه طریقتی از مجذوبعلی شاه نعمة اللهی به محمد جاسبی آمده است.( فهرست نسخه های خطی کتابخانه مسجد اعظم قم ج ۱ ص )

شعری با مطلع :

ما از آن روز كه با دردكشان يار شديم

در خرابات مغان محرم اسرار شديم

از محمد جاسبی، متخلص به فنا، در " جُنک " شماره ۲۰۹۲/۱ در کتابخانه کتابخانه ملی ایران وجود دارد. این جُنگ احتمالا در قرن چهاردهم هجری جمع آوری شده است. ( سایت اینترانتی کتابخانه ملی ایران )

۹. حسين بن حسن بن حسين بن ابي القاسم زري جاسبي از فضلا و ادبای قرن ششم هجری است . وی نسخه ای از کتاب " الشرح المختصرعلي ديوان ابي تمام " نوشته : خطیب تبریزی را در پنج شنبه اول رجب ۵۹۳ ه. ق به خط نسخ در قم کتابت کرده است. این نسخه به شماره ۷۱۰ ه. ق. در کتابخانه دکتر اصغر مهدوی نگهداری می شود. ( نشریه نسخه های خطی ج ۲ ص ۱۵۷ ).

۱۰.آقا مير شريف بن ميرزا علي جاسبي قمي ، از کاتبان قرن یازدهم هجری است. وی کتاب " مجمع البيان لعلوم القرآن " نوشته : ابوعلی فضل بن حسن طبرسی را به خط نسخ در آخر جمادي الاخر ۱۰۳۸ و ۱۰۳۹ ه. ق. در قم کتابت کرده است. این نسخه به شماره ۸۵۰ در کتابخانه آیت الله مرعشی در قم موجود است. ( فهرست نسخه های خطی کتابخانه عمومی آیت الله العظمی مرعشی نجفی ج ۳ ص ۴۴ ).وی همچنین کتاب " تمهید القواعد الاصولیة و العربیة لتفریع الاحكام الشرعیة " نوشته : شهید ثانی را به خط نسخ در یکشنبه ۲۳ رجب ۱۰۳۵ ه. ق. در کاشان کتابت کرده و به شماره ۱۶۲۸۰ در کتابخانه مجلس شورای اسلامی وجود دارد . ( فهرست ج ۳۰ ص )

۱۱. حسن بن محمد بن حسين جاسبي هرازكاني از فضلا و دانشمندان قرن ششم هجری است . وی نسخه ای از کتاب " الارشاد " شیخ مفید را در جمعه ۱۵ شوال ۵۶۵ ه. ق. به خط نسخ نازیبا کتابت کرده است. این نسخه به شماره ۱۱۴۴ در کتابخانه آیت الله مرعشی در قم نگهداری می شود. ( فهرست نسخه های خطی کتابخانه عمومی آیت الله العظمی مرعشی نجفی ج ۳ ص ۳۱۸ ).

۱۲. اسعد بن احمد بن اسعد جاسبي از فضلا و علمای قرن دهم هجری ی است. وی جزء نخست کتاب" دروس الشرعیه " شهید اول را به خط نسخ در ۹۶۲ ه. ق. کتابت کرده است که به شماره ۴۲۴۰ در کتابخانه آیت الله مرعشی در قم وجود دارد. ( فهرست نسخه های خطی کتابخانه عمومی آیت الله العظمی مرعشی نجفی ج ۱۱ ص ۲۳۸ ).

۱۳. اسعد بن احمد بن اسعد انجداني جاسبي از فضلای اهل علم در قرن نهم هجری است . وی نسخه ای از کتاب " اللمعه الدمشقیه " شهید اول را به خط نسخ در سال ۸۶۸ ه. ق. در قزوین کتابت کرده است . این نسخه به شماره ۲۵۴ در کتابخانه مدرسه صدر بازار اصفهان وجود دارد. ( فهرست نسخه های خطی کتابخانه مدرسه صدر بازار اصفهان ص )

۱۴. ابوالقاسمعلی بن محمد بن علي جاسبي از کاتبان و فضلای قرن ششم هجری است .

در كاشان، نسخه‌اى از كتاب‌ النهاية ى شيخ طوسى در غرّه ذى قعده 579 ق به خطّ ابو القاسم بن محمّد بن على جاسبى، كتابت شده است. اين نسخه داراى اجازه قطب راوندى به كاتب با اين شرح است:

" کتاب‌ النهاية فى فقه أهل البيت عليهم السلام تأليف الشيخ الإمام العالم الزاهد عماد الدين أبى جعفر محمّد بن علىّ الطوسى رضى الله عنه قرأ على الشيخ الإمام العالم وجيه الدين جمال الإسلام أبو القاسم علىّ بن محمّد بن علىّ الجاسبى- أدام اللَّه سداده- و أجزت له روايته عنّى عن مشايخى يعنى عن المصنّف ... أبو الفضل الراوندى محمّد بن سعيد ... فى شهور ۵۸۰"

این نسخه به شماره ۱۱۳۷۲ در کتابخانه آیت الله مرعشی در قم نگهداری می شود ( فهرست نسخه های خطی کتابخانه عمومی آیت الله العظمی مرعشی نجفی ج ۲۸ ص ۶۲۰ - ۶۲۲ ) در آخر نسخه چند یادداشت تملک دیده می شود از جمله :

" محمد بن علي بن منصور الكروكاني و كتب في محرم سنة 641 ، اللهم اغفر لكاتبه و لقاريه " و همچنین " اسماعيل ، فرزند سيد علي واراني " با مهر بيضي " عبده اسماعيل الحسيني " ( برگ پايان )

۱۵. علي بن گنجعلي جاسبي واراني ، از کاتبان و فضلای قرن سیزدهم هجری است وی کتاب " مناهج الاحکام " ملا احمد نراقی رابه خط نستعلیق در شعبان ۱۲۳۴ کتابت کرده است . این نسخه به شماره ۲۷۹ در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم نگهداری می شود ( فهرست نسخه های خطی کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی ج ۱ ص ۳۷۸ - ۳۸۰ )

۱۶. محمد بن محمد تقي جاسبي بیجگانی از فضلا و کاتبان قرن سیزدهم هجری است. وی مجموعه ای شامل ۱. " الفوائد العتیقه " و " الفوائد الحائریه " هر دو از وحید بهبهانی را به خط شکسته نستعلیق در غره شهر رمضان ۱۲۲۷ ه.ق کتابت کرده است . این مجموعه در کتابخانه استاد حسن عاطفی در کاشان موجود است. ( نشریه نسخه های خطی ج ۷ ص ۷۵۰ )

۱۷. محمد ابن محمد بن اسماعيل متخلص به سفين جاسبي الاصل ، از فضلا و شاعران قرندوازدهم هجری است وی کتاب مجمع الشفا در طب را به فارسي و در شرح رساله طب يوسفي تالیف کرده است این نسخه در سال در سال ۱۲۷۷ ه. ق. کتابت شده است و به شماره ۲۰۰۸ در کتابخانه آیت الله گلپایگانی در قم وجود دارد‌. این کتاب به نام شاه سلطان حسين صفوي بهادرخان ، در بيست و
پنج باب ، هر باب شامل چند شعله نوشته شده است
آغاز : اشرف اذكار حميده و احمد اوراد پسنديده ...
انجام : و درد كرده به دوايي دواء الفيل زايل شود .

( فهرست نسخه های خطی کتابخانه عمومی آیت الله العظمی گلپایگانی ص ۱۳۴.)

۱۸. حیدر بن محمد جاسبی از محدثین شیعه است . آیت الله العظمی خوئی درباره او می نویسد :

قال الشيخ منتجب الدين في فهرسته: «الأديب أوحد الدين حيدر بن محمد الجاسبي: فاضل، صالح». ( معجم رجال الحدیث ج ص )

۱۹. ابوالحسن علی بن حسین بن علی جاسبی از فقیهان و محدثین شیعه است. آیت الله العظمی خوئی درباره ی او می نویسد :

قال الشيخ منتجب الدين في فهرسته: «أبو الحسن الفقيه الدين علي بن الحسين بن علي الجاستي [الجاسبي: صالح، حافظ، ثقة، رأى الشيخ أبا علي ابن الشيخ أبي جعفر الطوسي، و الشيخ الجد شمس الإسلام حسكا بن بابويه، و قرأ عليهما تصانيف الشيخ أبي جعفر (رحمه الله)». ( معجم رجال الحدیث ج ص)

۲۰. شیخ محمد حسن جاسبی از علمای قرن سیزدهم هجری و شاگرد ملا احمد نراقی است.

۲۱. حاج شیخ قوام اسلامی جاسبی فرزند حاج ملا حسین جاسبی . از علما و فقهای معاصر قم است.

حاج ملا حسین که قریب صدوده سال عمر کرد ، مردی بود روحانی ، پارساو خدمتگزار . سالها در یکی از روستاهای جاسب به ترویج و نشر معارف اسلامی و ارشاد مؤمنان مشغول بود و در همانجا در امامزاده ای مدفون گشت .

حاج شیخ قوام از علما و دانشمندان حوزه علمیه قم بود که مقداری از زمان مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی را هم درک کرده بود و اخیرا از ملازمان درس مرحوم آیت الله العظمی نجفی مرعشی بود و در ایام تبلیغ منبر می رفت و منبرهای سودمندی داشت . تابستانها نیز در زادگاه خود ( جاسب ) می رفت و ضمن سرکشی به آب و ملک مختصریکه در آنجا داشت به ترویج و تبلیغ و اقامه نماز جماعت می پرداخت . وی دختر آیت الله شیخ محمد علی اراکی را به همسری خود برگزیده بود.

وی در سال ۱۳۶۶ ه. ش. در سن قریب به هفتادسالگی از دنیارفت و در مقبره ای در قبرستان باغ بهشت قم مدفون گشت.

آثار چاپ شده او از این قرار است :

1 - صراط المؤمنین .

2 - شرح و ترجمه رساله حقوق حضرت سجاد علیه السلام

3 - کرامات حضرت معصومه علیهاالسلام .

4 - بشارة المؤمنین .

کتاب بشارة المؤمنین در تاریخ قم و قمیین که در سال ۱۳۹۴ ه. ق. تالیفش به پایان رسیده و گویا در همان سال هم چاپ شده باشد کتابی است سودمند و شامل برخی فوائد .

این کتاب شامل سه بخش است :

۱) چهل روایت راجع به زمین و اهالی قم .

۲) پانزده کرامت از کرامات حضرت معصومه سلام الله علیها .

۳) ذکر بیش از پانصد نفر از علما و محدثان قم . .( یادنامه آیت الله العظمی اراکی صص ۱۳۶ و ۱۳۷ )

۲۲. شفیع بن اسماعیل جاسبی، از عضلهء اهل علم در قرن یازدهم هجری است وی نسخه ای از کتاب " الاربعون حدیثها " شیخ بهایی را در ذیحجه ۱۰۷۳ ه. ق. به خط نسخ کتابت کرده است. این نسخه به شماره ۳۲۶۲۳ در کتابخانه ملی ایران نگهداری می شود .رقم و سجع او به قرار زیر است :

" اتفق الفراغ من تسویه فی یوم السبت احد و عشرین شهر ذالحجة الحرام سنه ثلث و سبعین بعد الف من الهجرة النبویة صلی الله علیه و اله و سلم علی ید الفقیر الضعیف من کل شئ شفیع المذنب ولد مرحوم اسماعیل جاسبی قد فرغ منه اتمام فی یوم السبت شهر ذالحجه الحرام سنه ۱۰۷۳ فی بلدة الجاسب خاکسار دردمندان شفیع " مهر کاتب با سجع " خدا یار بادت محمد" ( سایت اینترنتی کتابخانه ملی ایران ) وی همچنین کتاب " حاشیة تحریر القواعد المنطقیة فی شرح الشمسیة " تالیف میر سید شریف جرجانی را به خط نسخ در جمادی الاول ۱۰۶۲ ه. ق کتابت کرده است. این کتاب به شماره ۶۴۷۲/۱ در کتابخانه مجلس شورای اسلامی نگهداری می شود . ( فهرست نسخه های خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی ج ۲۰ ص

۲۳. محمد بن صادق جاسبی از فضلای اهل علم در قرن سیزدهم هجری است . وی مجموعه ای شامل " حاشیه حاشیه تهذیب المنطق " تالیف علیرضا تجلی اردکانی و " روایاتی درباره خلقت آدم " از : ؟ و " شرح شواهد البهجة المرضیة " تالیف نظام الدین اردبیلی و "روایاتی درباره حضرت ابراهیم "

را در کتابت کرده است . این مجموعه به شماره ۱۷۵۱۲ در کتابخانه مجلس شورای اسلامی نگهداری می شود. ( فهرست نسخه های خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی ج ۴۸ ص )

۲۴. شمس الدین جاسبی از شعرا و ادبای قبل از دوره صفویه است.طبعش به سرودن هجو مایل بوده است. از زندگی او اطلاعات زیادی نداریم . تقی الدین اوحدی بلیانی شعر ۱۹ بیتی او در هجو را آورده که مطلع آن چنین است: " را در ۱۶ جمادی الثانی ۱۲۱۹ ه. ق را به خط نسخ کتابت کرده است. این مجموعه به شماره ۱۷۵۱۲/۲ در کتابخانه مجلس شورای اسلامی نگهداری می شود . ( فهرست نسخه های خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی ج ۴۸ ص ) "

در خدمتت ای صدر بلند مرتبه دزدی ست

کو زهر به سحر از ذهن مار بدزدد

( تذکره عرفات العاشقین ج ۳ ص ۱۸۴۴ )

همچنین در [جُنگ ] " اشعار " شماره ۷۲۰ کتابخانه نوربخش ( خانقاه نعمت اللهی تهران که در قرن ۱۱ هجری جمع آوری شده است ؛ شعری از شعرهای شمس جاسبی آورده شده است. ( نشریه نسخه های خطی ج ۱۳ ص )

۲۵. يوسف بن حسن بن علي بن احمد جاستي از فضلای اهل علم در قرن هشتم هجری است . وی مجموعه ای از چند کتاب و رساله شامل : : ۱-مصباح الهدایة و مفتاح الكفایة (گ ۱-۱۷۴) ؛ نطنزی ، محمود بن علی ۲-آغاز و انجام = تذكره منازل السائرین (گ۱۷۵-۱۸۶) ؛ نصیرالدین طوسی ، محمد بن محمد ۳-التوفیق بین الحدیثین (گ ۱۸۷-۱۸۸الف) ؛ ۴-التلفیق بین الحدیثین (گ۱۸۸) ؛ عبدالرزاق كاشی ، عبدالرزاق بن جلال الدین ۵-شرح حدیث الحقیقة = ... = (گ۱۸۸-۱۹۱) ؛ عبد الرزاق كاشی ، عبدالرزاق بن جلال الدین ۶-شرح حدیث المهلكات و المنجیات (گ ۱۹۱-۱۹۳) ؛ عبدالرزاق كاشی ، عبدالرزاق بن جلال الدین ۷-گفتار در ستایش خط نیكو (گ۱۹۳) ؛ ۸-شرح حدیث الحقیقة (گ۱۹۳-۱۹۴) ؛ نطنزی ، محمود بن علی را به خط تعلیق کتابت کرده است که به شماره ۱۵۰ در مجموعه طباطبایی در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است. ( فهرست نسخه های خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی ج ۲۲ ص )

وی همچنین نسخه ای از کتاب " تزکیه الارواح " عبدالرزاق کاشی را در چهارشنبه ۲۲ ربیع الاول ۷۳۸ ه. ق. کتابت کرده است. این نسخه به شماره ۴۲۶۴/۲ در کتابخانه ملی ملک وجود دارد .( فهرست نسخه های خطی کتابخانه ملی ملک ج ۷ ص )

۲۶. عنايت الحسيني ابن سيد حسن واراني جاسبي ، از علما و فضلای قرن دوازدهم هجری است . وی نسخه ای از " جامع عباسی " شیخ بهایی را به خط نسخ و نستعلیق در سال ۱۱۹۴ ه. ق‌. کتابت کرده است. این نسخه به شماره در کتابخانه مجتبی ایمانیه در اصفهان وجود داشته است. ( مجله میراث شهاب شماره ۷۸ )

۲۷. مهدی جاسبی از خوشنویسان و ادبای قرن یازدهم هجری است.

وی در نسخه ای از " دیوان قاضی اسد قهپایه ای " را به خط نستعلیق در سال ۱۰۷۱ ه. ق. در کاشان کتابت کرده است. این نسخه به شماره ۷۱۹۶ در کتابخانه ملی ایران نگهداری می شود .

رقم و تاریخ این نسخه چنین است :

" الحمدلله كه باتمام رسید دیوان......قاضی اسدالله در شهر شوال در مدینه كاشان سنة ۱۰۷۱.....برخصت پیر روشن ضمیر قطب اولیاء برهان الاصفیاء مولانا میرزا محمد ملقب به محقق یكی از صاحبان سلسله شریفة و سر حلقه زهاد و عباد .....اصلاح پذیرگردد. این فقیر خاكسار و ذره ی بیمقدار را مهدی جاسبی به فاتحه یادآوری نمایند و طلب آمرزش از رب غفور نمایند. " (فهرست نسخه های خطی کتابخانه ملی ایران ج ۲۶ ص )

۲۸. قاضی معزالدین محمد جاستی ( جاسبی ) فرزند قاضی محمود از علما و فقهای قرن یازدهم هجری است. در فقه و حدیث و کلام و ادبیات تحصیل کرد و به کار قضاوت مشغول شد و مطابق سنگ مزار قبرش در ذی القعده سال ۱۰۹۹ ه. ق. وفات یافت و در قبرستان جاسب به خاک سپرده شد.

سنگ قبر او مستطیل شکل که بالای آن به شکل مثلت است ، از جنس سنگ آهکی است و کتیبه اصلی به خط نستعلیق متوسط در ۷ سطر به قرار زیر است و جاهای نقطه گذاری شده هر کدام جای یک کلمه ناخوانا است :

" هوالباقی/ وفات یافت شریعت شعاری / زبده العلماء والفضلاء [...] الانام /قاضی معزالدین محمد ابن المرحوم /المغفور قاضی [...] / محمود جاستی بتاریخ / [...] ذی القعده الحرام سنه ۱۰۹۹ "

در حاشیه به خط ثلث متوسط صلوات چهارده معصوم نوشته شده است.

۲۹. محمد يوسف بن حاجي حبيب الله جاسبي ، از فضلای اهل علم در قرن دوازدهم هجری است . وی مجموعه ای شامل " کبری " در منطق تالیف میر سید شریف جرجانی و " العزی فی التصریف " تالیف عبدالوهاب زنجانی و " الکافیه فی النحو " ابن حاجب را به خط نسخ در قرن دوازدهم هجری کتابت کرده است. این مجموعه به شماره ۶۴ در کتابخانه حوزه علمیه امام صادق در اردکان یزد موجود است. ( فهرست نسخه های خطی کتابخانه حوزه علمیه امام صادق اردکان ص )

۳۰. سيد اسماعيل بن علي حسيني جاسبي از فضلای اهل علم در قرن سیزدهم هجری است . وی نسخه ای از " الروضه البهیه " شهید ثانی را در سال ۱۲۲۵ ه. ق. به خط نسخ کتابت کرده است . این نسخه به شماره ۱۴۸۶۰ در کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی وجود دارد. ( فهرست نسخه های خطی کتابخانه آستان قدس رضوی ج ۲۱ بخش نخست ص )

۳۱.محمد بن ابراهیم بن حسین جاستی ، مجموعه ای شامل " قواعد العقائد " خواجه نصیرالدین طوسی و «مانعیه» و «مسئله غسل جنابت» را در تاریخ ۶۸۰ ه. ق. کتابت کرده است. ( فهرست نسخه های خطی اهدائی حضرت آیة الله العظمی سید علی خامنه ای. ج.۴-۲ ص )

۳۲.جعفر بن محمد علي حسيني جاسبي واراني از فضلای اهل علم در قرن سیزدهم هجری است. وی نسخه ای از " خدایا الشیعه " ملا احمد نراقی را به خط نسخ در سه شنبه ۱۳ رمضان ۱۲۳۴ ه. ق. کتابت کرده است که به شماره ۵ در کتابخانه آیت الله مهدی روحانی در قم وجود دارد. ( آشنائی با چند نسخه خطی ص )

فرزانگان دماوند در آثار  شیخ آقا بزرگ طهرانی ( اعلی الله مقامه )

* فرزانگان دماوند در آثار شیخ آقا بزرگ طهرانی ( اعلی الله مقامه )

* نوشته : حمید مشهدی آقایی

1. الشيخ مولي محمدباقر الدماوندي: عالم فاضل جليل. از وي اجازه ي روايتي براي ميرزا محمد همداني كاظمي، معروف به امام الحرمين باقي مانده است. زمان كتابت اين اجازه حدود سال 1283 ه.ق است كه در كتاب « الشجرة المورقة» آمده است. ممكن است اين عالم بزرگوار همان مولي محمدباقر ساراني باشد كه از او ياد خواهيم كرد. ( كرام البررة ، ج 1/162 - رقم 334)

2. الشيخ مولي ابوالقاسم الدماوندي: عالم جليل. او فرزند نجف قلي دماوندي است؛ وي در نجف اشرف نزد علامه ميرزاحبيب اله رشتي و عالم اخلاقي مشهور ملاحسينقلي همداني و ملا لطف ا... اَسكي و ميرزاحسين خليلي طهراني دروس عالي را فرا گرفت. ملا ابوالقاسم ابتدا با دختر سيد ميرزاحسين اصفهاني ازدواج كرد و بعد از فوت همسرش، با صبيّه ملاعلي محمد كتبي فرزند ملاباقر بهبهاني نجفي صاحب «الدمقه الساكبه» ازدواج كرد. وي در حدود سال 1320 ه.ق وفات يافت.پدر نجفقلي دماوندي و برادرانش حاج محمد رحيم ( كه با فاصله كمي بعد از وي از دنيا رفت) و حاج حبيب اله بازرگان نيكوكار دردماوند بودند.

( نقباء البشر في القرن الرابع عشر، 1/77 - رقم 176)

3. السيد احمد الدماوندي : سيد احمد بن اسماعيل بن محمدتقي بن عبدالغفور گتميري مرعشي دماوندي عالمي بزرگ است. وي محضر شيخ انصاري و به دنبال آن سيد حسين كوهكمري را درك كرد. وي دوست صميمي ملاقربانعلي زنجاني بود. سيد احمد پس از عمري طولاني در تهران وفات يافت و در مقبره سرقبرآغا مدفون شد. فرزند وي سيدمحمدباقر معروف به بحرالعلوم اين مطلب را براي من نقل كرد. سيد احمد فرزند ديگري به نام آقاجعفر داشت كه از خطباء مبرز بود و در سنين جواني - قبل از وفات پدرش - در سال 1336 ه.ق ازدنيا رفت. سيد احمد دماوندي در سال 1341 هجري قمري رحلت كرد.
(همان، 1/90 - رقم 207)

4. السيد احمد الزوّاري الدماوندي: سيد احمد بن محمدحسين بن مهدي بن ابوالقاسم ملقب به «بزرگ» ابن زين العابدين الطباطبايي الزواري. اصالتاً اهل دماوند است. درحدود سال 1273 ه.ق در تهران متولد شد. او ابوالزوجه (پدر همسر) نويسنده (شيخ آقابزرگ تهراني) است. دانشمندي بزرگ و پارسايي پرهيزگار است. پدر وي ساكن قريه لومان - در نزديكي دماوند - است. وي مادرش را در كودكي از دست داد و عمه اش وي را بزرگ كرد. در هيجده سالگي پدرش را از دست داد. در حدود سال 1290 در تهران، براي حفظ خانواده خود به دماوند بازگشت. در اين دوران به اقامه امر به معروف و نهي از منكر پرداخت و به همين خاطر مبتلا به سختي ها ومزاحمت ها شد و وي حدود بيست سال در دماوند ماند و براي ترويج فرهنگ دين غصه ها خورد. سال 1316 به عتبات عاليات مهاجرت كرد. يك سال در كربلا ماند و دو سال در نجف به محضر درس دو فقيه نامدار ميرزاحسين خليلي و سيدكاظم يزدي شتافت. از سال 1320 به سامرا مهاجرت كرد و سالها بعد با مهاجرين به كاظمين آمد( 1335 ه.ق) يكسال بعد من ( شيخ آقابزرگ) در جمادي الاول 1336 با دختر وي ازدواج كردم. سيد احمد در ماه رجب 1338 به كربلا تشرف يافت و در شب نيمه شعبان در كربلاوفات يافت و در صحن حرم حضرت ابوالفضل العباس مدفون شد. وي در هنگام وفات شصت و اندي سال داشت. آن بزرگوار در خدمت به فقيران و برآوردن نياز نيازمندان و مهمان دوستي يگانه دوران خود بود.(همان، 94 - رقم 217)

5. السيد محمدباقر الدماوندي: سيد محمدباقر بن احمد بن اسماعيل بن محمدتقي بن عبدالغفور گتميري مرعشي دماوند، ملقب به بحرالعلوم عالمي فاضل است. در سال 1307 ه.ق به دنيا آمده و نزد پدرش (سيد احمدمرعشي دماوندي) و علامه ي ديگر درتهران تلمذ كرده است. او از ائمه جماعت مورد وثوق است كه در وعظ و ارشاد مردم سابقه اي طولاني. وي كتابخانه ارزشمندي در تهران دارد ( در زمان تاليف اين كتاب، مرحوم بحرالعلوم در قيد حيات بوده است). ( همان، 195 - رقم 432)

6. الشيخ المولي محمدباقر الدماوندي: محمدباقر بن حسن الساراني(مخفف كوه سواران در سه فرسخي دماوند) عالم كبير و پارسايي باتقوا بود. وي در نجف از شاگردان شيخ انصاري بود. وي در سالهاي آخر عمر خود به دماوند[ساران] بازگشت. او در علوم و فنون مختلف [علاوه بر فقه و اصول] مهارت زيادي داشت؛ بويژه در طب، حكمت، رياضيات. ملامحمدباقر احاطه كاملي بر تاريخ و سيره داشت.حافظه وي شگفت انگيز بود، اغلب متون علمي مانند الفيه ابن مالك و الدرة سيد مهدي بحرالعلوم را از حفظ داشت.

وي زعيمي خوشنام بود. در منطقه دماوند واطراف داراي رياست تامه ديني بود. ملامحمدباقر، سيد حسين كوهكمري را [در مقام علمي] بر ميرزاي شيرازي ترجيح مي داد. مهمان دوست و كريم بود. بخش عمده اي از اموالش را به مردم بخشيد. بدون مهمان غذا نمي خورد. در سخاوت و كرامت از وي قضايايي نقل مي كنند كه شبيه كرامت است. وي در سال 1307 ه.ق رحت كرد. (همان، 206 - رقم 448)

7. السيد حسن الدماوندي: عالمي پرهيزگار و دانشمندي مورد اعتماد و بزرگ بود. وي در مدرسه ميرزازكي در تهران تدريس مي كرد و در مدرسه يونس خان (در سال عزيمت شيخ شهيد فضل ا... نوري به مشهد) اقامه جماعت مي كرد. وي در نهايت پارسايي و پرهيزگاري و عظمت وبزرگواري بود. سيد حسن - كه برادرش سيد عبدالرحيم از علماست - در حدود سال 1319 ه.ق وفات يافت. ( همان ، 367 - رقم 735)

8. الشيخ المولي محمدحسين المقتدي: عالمي جليل از مشاهير دماوند و از بزرگان فضلاي آن است. وي و برادرش ملا غلامرضا ملقب به «مقتدا» بودند.

پس از رحلت ملاغلامرضا مقتدا، زعامت و مرجعيت امور مردم به وي انتقال يافت. وي در نزد حكومت شناخته شده و مورد احترام بود. از اخبار و تاريخ و سيره اطلاعات فراواني داشت. وي كتابخانه بسيار ارزشمند با هزار جلد كتاب داشت. مولامحمدحسين در حدود دهه بيست از قرن چهاردهم از دنيا رفت. پدر همسرم (سيداحمد زواري) برايم نقل كرد كه بعد از وفات وي فرزند فاضلش شيخ علي اكبر اقامه جماعت مي كرد. در ايام امامت شيخ علي اكبر ، شيخ احمد فرزند شيخ داود فرزند ملامحمد دماوندي به نجف هجرت كرد و نزد بزرگاني چون آقاحسين بروجردي و محمدعلي قمي سالياني چند تلمذ كرد، سپس به دماوند بازگشت. شيخ احمد بعد از نماز جماعت منبر مي رفت. مرحوم شيخ احمد دماوندي در سال 1344 ه.ق به حج مشرف شد و پس از مدتي اندك بعد از رجوع به دماوند وفات يافت.

9. الشيخ محمدرضا الدماوندي: كان من العلماء الفضلاء. وي در اواخر عمر استادش ميرزاي شيرازي به سامرا مشرف شد و از محضر وي بهره مند شد. شيخ محمدرضا، نزد علامه شيخ حسينعلي تهراني، علامه سيدمحمد فشاركي اصفهاني و ميرزامحمدتقي شيرازي تلمذ كرد. وي بعد از وفات ميرزاي شيرازي (سال 1313 ه.ق) به تهران برگشت و به تدريس در مدرسه مروي پرداخت. ايشان مباحث خود را در مدرسه خان را به طور اختصار جمع آوري كرده است.(همان، ج 2/ 729 - رقم 1194 ؛ ترجمه هدية الرازي، ص 142 - رقم 149)

10. السيد عبدالرحيم الگتميري: هو سيد عبدالرحيم بن السيد اسماعيل الگتميري الدماوندي عالم بارع و فاضل جليل (در رقم 3 از اين مقاله از برادر وي ياد كرديم). وي همراه با آخوند ملا اسماعيل قره باغي به سامرا مشرف شد ومدت مديدي را به بهره گيري از محضر ميرزاي شيرازي وعلامه سيدمحمد و استاد ما ميرزامحمدتقي شيرازي و مولي اسماعيل قره باغي پرداخت. وي پس از رحلت ميرزاي شيرازي به تهران بازگشت و به تدريس معقول و منقول پرداخت، تا اينكه در حدود سال 1330 ه.ق وفات يافت. اين مطلب را برادرزاده اش سيد محمدباقر (بحرالعلوم) برايم گفت. ( همان، 2/1102 - رقم 1609 ؛ ترجمه هدية الرازي، 155)

11. السيد عبدالرحيم الدماوندي: سيد عبدالرحيم بن سيدميرزابابا ( از نوادگان گتمير مدفون در دماوند [آبسرد] است كه برادرش ميربزرگ در مازندران دفن است) الحسين المرعشي الدماوندي، فقيهي بزرگ و عالمي پارسات. از اعلام و علم و دانش و استوانه هاي فضيلت است. وي در زمره بزرگان از فقها و اكابر سادات وشريف ترين آنان است. خاندان وي خانداني علمي وجليل القدر هستند كه علم و دانش را براي هم به ارث مي گذارند. مردان اين خانواده در دل مردم جايگاه والايي دارند. سيد عبدالرحيم با مولا اسماعيل قره باغي به عتبات عاليات در سامراء مهاجرت كرد و سالياني دراز از محضر ميرزاي شيرازي بهره گرفت. عمده آموختن وي از محضر ميرزاي بزرگ و سيد محمد اصفهاني و ميرزاي دوم است. وي در زمان حيات ميرزاي بزرگ به نجف آمد و از دروس شيخ محمدحسن مامقاني و ميرزاحسين خليلي و آخوند خراساني بهره ها برد. سپس به سامرا بازگشت و به درس خود ادامه داد. وي در مقامات علمي به مراتب والايي دست يافت كه بزرگان علم و شاگردان ميرزا به آن گواهي مي دهند. با مهاجرت ميرزاي شيراز دوم به كربلا براي زعامت انقلاب عراق به همراه او به كربلا آمد. در همان ايام در حدود سال 1337 ه.ق رحلت كرد. (سيد حسن كه در شماره 7 از وي ياد كرديم برادرزاده اوست) ( همان، 2/1103- رقم 1610)

12. الشيح المولي علي الدماوندي: از اكابر فقهاء و اعلام علماء و از بزرگان علماء اخلاق و مشاهير اهل عرفان، از صالحاني است كه به مرتبه والايي از ورع و تقوي دست يافته و در نهايت زهد و عبادت و بندگي بود.خواهر سيد عزيزا... تهراني را به همسري گرفت. سيد عزيزا... دوست و هم مباحثه و بلكه شاگرد او بود. وي در عصر شيخ انصاري به نجف مشرف شد و از محضر وي و سيد حسين كوه كمري بهره ها برد و تمام مباحث اصول سيد را تقرير كرده و نوشت. آنگاه با ميرزاي شيرازي جزو گروه اول بود كه به سامراء مهاجرت كرده و درك محضر وي نمود تا آنجا كه در شمار بزرگان و برجستگان از شاگردان ميرزا شد. وي در سامرا تدريس مي كرد و در مجلس درس وي عده زيادي از طلاب و فضلاء حاضر مي شدند. درس اخلاق وي در سامرا مشهور بود. بزرگاني چون شيخ حسن علي تهراني و سيد عزيزا... طهراني از شاگردان سلوكي وي هستند و از او استفاده كرده اند.وي در تربيت نفوس و ارشاد شاگردانش اهتمام زيادي داشت. شاگردان زيادي تربيت كرد كه همه از پارسايان بودند. عده اي از طلاب و بزرگان به خاطر شدت اطميناني كه نسبت به او داشتند نماز را بر او اقتداء مي كردند.در اواخر زندگي تمام اهتمام خود را به قرآن و حديث معطوف كرد و مراجعه او و مباحثه او دائما بر محور قرآن و حديث گشت.

در پاي وي ورمي پديد آمد. مردم مي گفتند: اين ورم در خور توجه نيست و بزودي بهبود مي يابد. ولي او اظهار مي داشت كه: نه، اين ورم بشارتي است بر مرگ. وي سپس به كاظمين رفت و بعد از مدت كوتاهي در 25 ذيحجه سال 1304 ه.ق وفات يافت و در حجره سوم صحن شريف دفن گرديد (وقتي از در كوچك وارد صحن مي شويد، حجره سوم در طرف مغرب قراردارد).

اين مطالب را فرزند فاضل ملاعلي به نام شيخ محمود كه ساكن طهران است برايم گرفت.

نكته: ملاعلي دماوندي چنانچه در مقاله اي ديگر به استناد مطلع الشمس آورده ايم، اهل چشمه اعلاء دماوند است.( همان، 2/1302 - رقم 1812 ؛ ترجمه هدية الرازي ، 164 - رقم 224)

13. شيخ محمود دماوندي [طهراني]: در هدية الرازي و در رقم ترجمه 322 نام شيخ محمود تهراني آمده است. مرحوم شيخ آقابزرگ در نقباء البشر و در پايان زندگي نامه ملاعلي دماوندي ( چشمه اعلايي) از شيخ محمود فرزند وي نام مي برد و مي نويسد: از وي در هدية الرازي ياد كرده ايم. با مراجعه به هدية الرازي، فقط به نام شيخ محمود تهراني برخورد كرديم كه شيخ آقابزرگ درباره وي نوشته است: طي سالياني كه در سامرا بود از مباحث ميرزا بهره مي گرفت. رساله اي مستدل و مبسوط در حج نوشته است. تصانيف ديگري هم دارد. ( ترجمه هدية الرازي/193 - رقم 322) [اين نام را به احتمال ذكر كرده ايم. به ياري خدا در آينده درباره فرزند شيخ ملاعلي، مقاله اي جداگانه خواهيم نوشت.]

14. الشيخ غلامرضا الدماوندي: عالمٌ جليلٌ وفقيهٌ تقيٌ به «مقتدا» ملقب شد. دردماوند رياست نامه داشت. مرجع مطالع و زعيم مورد اعتماد مردم بود. به برآوردن نياز و حاجت مردم كمر همت بست. از نزديكي به حكومت قاجار و اعوان و انصار آنها به شدت پرهيز داشت. وي در حوالي سال 1307 ه.ق وفت يافت و برادرش ملاحسين مقتدي جانشين وي شد.

*

http://damavandnameh.ir/showT.aspx?Lang=F&ID=735F5D40515E49715E5A

منابع

---------------------------------------------------------------------

- كرام البررة في القرن الثالث بعد العشرة (دو جلدي) با تعليقات سيد عبدالعزير طباطبايي، دارلرتقي مشهد، چاپ دوم، سال 1404

- نقباء البشر في القرن الرابع عشر با تعليقات سيدعبدالعزيز طباطبايي، دارلرتقي مشهد، چاپ دوم، سال 1404

- ميرزاي شيرازي، ترجمه هدية الرازي الي الامام المجدّد شيرازي، اداره پژوهش و نگارش، اداره كل تبليغات وانتشارات وزارت ارشاد، تيرماه 1362

علامه قزوینی ؛ پژوهشگری بی مانند

نوشته : نادره جلالی

*

درباره علامه محمد قزوینی، بزرگ مردی که اکنون ۷۳ سال از درگذشت او می‌گذرد و در فن پژوهش و تصحیح متون خطی فارسی بی‌مثل و مانند بود، می‌نویسم که چطور پژوهشگری برجسته شد و صادقانه و بی‌ادعا قریب به نیم قرن زندگی خود را وقف خدمت به فرهنگ و ادب ایران‌زمین کرد. بی‌گمان، سیره و سرگذشت او می‌تواند ما را در برخورد با امور دانشگاهی، اصول تعلیم و تربیت و شیوه پژوهش امروز یاری کند، پرتوی بر راه ما بیفکند و الگو و سرمشق قرار بگیرد.

محققی که به قول عباس اقبال آشتیانی «نه تنها در قرون اخیر نظیر او را نداشته‌ایم، بلکه در طول تاریخ ما با وجود کثرت عظیم عده اهل علم و فضل، همچون او بسیار کم و شاید نادر است و می‌توان وی را «بیرونی ثانی» خواند». یک طالب واقعی علم که تربیت طلبگی داشت و مسلط به زبان‌های عربی و فرانسه بود و روح جستجوگر و طالب علم‌اش او را در ۲۸ سالگی به قصد دیدار از کتابخانه لندن و نسخه‌های قدیمی نفیس آن، راهی لندن کرد. بعد به پاریس و آلمان رفت و ۳۶ سال دور از وطن، اوقات خود را به پژوهش و بررسی نسخه‌های خطی فارسی و عربی در مراکز پژوهشی گذراند. ضمن آشنایی با مراکز شرق‌شناسی اروپا و مراوده با ایران‌شناسان نامداری چون کلمانت هوار، بلوشه، ماسینیون، هانری ماسه، ادوارد براون با روش پژوهش غربی و تصحیح انتقادی متون بیشتر آشنا شد. همچنین از ۱۶ نسخ خطی نفیس عکسبرداری کرد و همراه با مقدمه‌هایی که برای آن‌ها نگاشته بود، به ایران فرستاد.

او در این ایام، نه تنها هیچ‌گاه مرعوب و مجذوب غرب نشد، بلکه نخستین فردی در قرن اخیر بود که سنت تصحیح و مقابله متون علمی را که از قرن ۳ ق در جهان اسلام وجود داشت و حنین بن اسحق در یکی از آثار خود این موضوع را تصریح می‌کند، با روش علمی جدید و طریقه تحقیق نوین غربی تلفیق کرد. درواقع او در تصحیح متون، شیوه علمای بزرگ مسلمان را به کار برد با این تفاوت که جدا کردن متن از حواشی به‌صورت امروزی آن، همچنین نحوه روشمند و دقیق معرفی نسخه‌های مورد استفاده در تصحیح و معین کردن نشانه هرکدام، ذکر موارد اختلاف نسخ در زیرنویس‌های صفحه یا در ملحقات کتاب را که در اروپا شایع بود، وارد چاپ‌های انتقادی فارسی کرد. بدین‌ترتیب با توجه به اطلاعات وسیع در زمینه کتاب‌شناسی، روح انتقادی، همراه با دقت و وسواس علمی به تصحیح متون خطی مهمی چون تاریخ جهانگشای جوینی (۳ ج) همت گمارد.

با بازگشت به ایران در ۱۳۱۸ ش، عشق به زبان و ادب فارسی، زندگی او را نیز با حافظ شاعر بنام ایران عجین ساخت به‌طوری که معروف است هر شش‌ماه یک بار دیوان او را دوره می‌کرد و می‌گفت ترازوی سنجش من، تعلق خاطر هر دانشمند یا اهل ذوقی به شعر حافظ است. بنابر این، تقریباً حدود ۲۰ سال از عمر خود را با دکتر قاسم غنی صرف تصحیح دیوان حافظ کرد. تصحیحی که با وجود گذشت ۸۱ سال از انتشار آن، هنوز پرفروش‌ترین تصحیح در بازار و مورد تائید اکثریت حافظ‌پژوهان است و اولین تصحیح علمی و انتقادی از دیوان حافظ به شمار می‌رود. زیرا او با همکاری غنی ۱۸ منبع فراهم کرد که مهم‌ترین آنها نسخه معروف به خلخالی به سال ۸۲۷ ق بود که محور تصحیح قرار گرفت.

با نگاهی به کارنامه زرین علمی علامه قزوینی می‌توان گفت او علاقه و همت خستگی‌ناپذیری در کسب معرفت و دانش داشت و در بوستان خرد و دانش پیام زندگی شرافتمندانه و پیوند دانش و کردار را سرلوحه قرار داد. پیرو مکتب دقت و تعمق بود و بر کیفیت تاکید می‌ورزید. انصاف و حزم ادبی، اطلاع از تحقیقات و تدقیقات محققین غربی، تبحر در ادبیات فارسی و عرب، نگارش مقدمه‌های ممتع مشتمل بر اطلاعات جامعی درباره پیشینه موضوع و تعلیقات سودمند که روشنگری متن را در بر داشت، تشخیص ضرورت تصحیح یک متن، کندوکاو در منابع، گردآوری تمام نسخه‌ها، انتخاب نسخه اصح و اصلح، به کار گرفتن ذوق انتقادی و توضیح شیوه کار به نحوی که می‌توان از آنها نکات بسیار آموخت و در تصحیح متون دیگر به کار بست، همه و همه از ویژگی‌های علمی و اخلاقی او بود که پژوهشگری توانا، مصححی دانا و برجسته و مشهور به علامه قزوینی از او ساخت تا آنجا که امروز می‌توان گفت که تقریباً مصحح و پژوهشگری را نمی‌توان یافت که آوازه او را نشنیده باشد.

در روزگار وانفسای کنونی که هر کس داعیه استادی و پژوهشگری دارد، روش و منش آموزگاری و پژوهشی، نکته‌یابی و باریک‌بینی این چهره ماندگار و پیشوای اهل تحقیق و شرف و حیثیتی که برای تعلیم و استادی و پژوهش قائل بود و زندگی خوشنام او می‌تواند وجهه همت قرار گیرد و تذکار و شیوه پژوهش او الگوی پژوهشگران که چگونه کوشا و کوشنده و جستجوگر باشند و ذهن و زبان و قلم را به خدمت گرفته و آثاری ستودنی همچون او به اهل علم عرضه کنند.»

https://www.cgie.org.ir/fa/news/267891/%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%82%D8%B2%D9%88%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%9B-%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4%DA%AF%D8%B1-%D8%A8%DB%8C-%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%86%D8%AF-%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D9%87-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84%DB%8C

خوشنویسان و کاتبان گناباد

 

گوهر تاریخ چیزی جز جوهر قلم توست؟!

پنجشنبه - 29 دی 1390

بیش از ۷۰ کتاب خطی که به قلم  کاتبان شهرمان نگاشته شده اند یافته ایم . نام هرکدام از این بزرگان ما را تشویق میکند تا   برای جستجوی اطلاعات بیشتر از همه کمک بخواهیم

چه چیز می تواند زیباتر از نام افرادی باشد  که تنها باقی مانده تاریخ  سده های پیشین مردم این دیار هستند. ما صدایی از  دالان تاریخ نمی شنویم  و خاطره ای از سال ها قبل در  درون سینه های مان ثبت نشده است که به این روشنی  زندگی را فریاد بزنند.

حدود ۷۰  عالم کاتب که دست به قلم برده اند و بر صحفه فرهنگ ایران زمین  مطلبی نگاشته اند و در پایان با افتخار نام خویش و نام شهرشان را امضا کرده اند را شناسایی کرده ایم.   کتاب های خطی که در کتابخانه های ایران موجودند  نام بسیار از همشهریان گنابادی را با خود دارند  که کتاب های هر کدام نشان از خرد قومی این مردم است.

این افراد که در دوره ۵۰۰ ساله گذشته زندگی میکرده اند . پتانسل عظیمی هستند که نیاز به پژوهش جدی در این زمینه را نشان  می دهند.

گروه کاری ما در ابتدا کار است.  ما نام این افراد را جمع آوری کرده ایم و امیدواریم بتوانیم آرشیو کاملی از کتاب های ذکر شده را هم  جمع اوری کنیم.   تحقیق درباره زندگی این عالمان  و نگاشتن یک کتاب در مورد آنها و سبک آثارشان و همچنین برگزاری یک همایش حداقل کاری است که می شود انجام داد.

این کتابها علاوه بر موضوعی که بدان پرداخته اند حاوی مطالب تاریخی و هنری هم می باشد.  توجه به دوره زمانی مورد نظر و احتمالا  فعال بودن مراکز علمی در منطقه و یا تاثیر گذاری آنها در  حوزه خاصی از علم ، قابل تامل است. بخصوص در دوره تاریخی قبل از مشروطیت که اطلاع ما از تاریخ منطقه بسیار  کم است.

همچنین  نوع نگارش کتاب ،  سبک خطوط، تذهیب و  حاشیه گذاری ها که هر کدام  بحث مفصل خود را دارد  وسعت کار را بیشتر نمایان می کند. موضوعی که در تاریخ تکامل هنر در ایران بسیار حائز اهمیت است و  از بحث های روز  تمدن اسلامی نیز می باشد.

این کتاب ها همه موجود هستند و شماره گذاری ملی شده اند. یک قسمت از کار  جستجو در کتابخانه هایی است که این اسناد موجود هستند که آن را  در تهران و قم و مشهد پیگیری می کنیم . اما قسمت مهم دیگران اطلاعاتی است که ممکن است در  سینه مرد محلی در گناباد  درباره آنها حک شده باشد. هر یک از این اندیشمندان بازماندگانی داشته اند و  در نسل های بعدی اسناد و خاطراتی از انها باقی مانده است.  جمع اوری آنها و  ثبت  و ضبط کردن این خاطرات شفاهی  خود   پروسه طولانی است که یک حمایت  مردمی بزرگ می خواهد.

از سویی می توان به منابع و کتاب هایی دیگری دست یافت که در کنج خانه های همشهریان است و آنها را به عنوان میراث کهن در خانواده خود حفظ کرده اند.

در همین جا از همه همشهریان عزیز  و فرهنگ دوست می خواهیم اگر  اطلاعاتی درباره این  اندیشمندان دارند و یا فردی را می شناسند که می تواند درباره هر کدام از آنها مطالبی در اختیار بگذارد با ما تماس بگیرند  تا در تکمیل این  پروژه عظیم قدم مستحکم تری برداشته باشیم. همچنین برای خرید میکروفیلم کتابها و کارهای پژوهشی نیاز به حمایت مالی  اهل  حکمت و فرهنگ داریم.

این پروژه بسیار  حائز اهمیت است. بر کسی پوشیده نیست تاثیرات فرهنگی  و تولید هویتی که این کتاب های خطی و کاتبانشان برای  نسل جوان شهرما خواهد داشت جبران بسیاری از خلا هایی است که امروز همه  ما با آن دست به گریبان هستیم. آنچه از آن بزرگان برجای مانده است   باید به گوش همگان برسد. این وظیفه همه  افرادی است که آن میراث بکر را به ارث برده اند و علمی اموخته اند و اکنون  خواهان آنند که به سرزمین مادرشان  خدمتی برسانند

محسن سازور –  احمد یوسفی

تلفن :  ۰۹۳۵۴۸۱۳۸۸۶

yousefirahni@gmail.com

 

 

 

 

 

 

کاتب

تاریخ کتابت    

   (   هجری  قمری )

کتاب

۱

خواجه اختیارالدین   علی گنابادی

 

۹۶۹

 

مرقع

۲

  محسن باغ آسیایی گنابادی

۹۷۱

مجالس المومنین

۳

  ملا مظفر بن ملا قاسم منجم گنابادی

جمادی الثانی   ۹۹۶

زیج الغ بیک   = زیج گورکانی

۴

میرزابیک بن   حسن حسینی گنابادی

 

۱۰۰۹

اخلاق محتشمی

۵

محمدشفیع گنابادی

 

۱۰۳۷

حبیب السیر

۶

حاتم بخش گنابادی

 

۱۰۷۴

شرح التصریف   ( ۷)

۷

هدایه الله بیلندی گنابادی ( جنابذی )

 

رجب ۱۰۷۴

حاشیه حاشیه   شرح التجرید

۸

محمد بن میر جعفر گنابادی

 

  ۱۰۷۹

شرح الکافیه الفوائد   الضیائیه  (۲)

۹

سلطان محمود   پسر محمد مؤمن قوژوی گنابادی

 

  ۱۰۹۱

الکافی (۳)

۱۰

عبدالباقی بن فریدون حسینی گنابادی

 

   ۱۰۹۱

حل الموجز(۲)

۱۱

اختیار بن مغز الملک باغ اسپانی جنابذی ( گنابادی   ) خراسانی

۱۰۹۲

استخراج طالع   مولود

۱۲

محمدمعصوم بن معزالملک باغ آسیایی گنابادی

شوال ۱۰۹۷

الکشکول (۲)

۱۳

فضل الله بن   خلیل الله حسینی جنابدی ( گنابادی )

ربیع الاول   ۱۱۰۰

من لایحضره الفقیه

۱۴

محمد نصیر بن   محمد معین گنابادی

 

۱۱۱۴

التنبیهات العلیه   علی وظائف الصلوه القلبیه – اسرار الصلوه

۱۵

عبدالوهاب بن   محمد اشرف بیلندی گنابادی

۱۵ شعبان   ۱۱۸۹

فوائد القلاید   فی مختصر شرح الشواهد.

۱۶

محمد بن جعفر بن محمد علی جویمندی جنابدی گنابادی

۱۲۲۱

النخبه الوجیزه   فی الحکمه العملیه والاحکام الشرعیه.

۱۷

خلیل الله جنابدی

۱۰۸۷

عالم آرای عباسی

۱۸

محمد مومن گنابادی

۱۰۲۸

بهجه المباهج   فی تلخیص مباهج المهج فی مناهج الحجج

۱۹

میر محمد باقر   گنابادی (ق ۱۴)

 

   ۱۲۹۹

جواهرالاسرار

۲۰

سید عبدالله   بن عبدالله حسینی گنابادی ( ق ۱۴ )

 

۱۳۱۰

ارشاد الجاهلین

۲۱

عماد الدین محمد   گنابادی

 

۹۲۱

جامع العلوم   (بخشی از… )

۲۲

حاج شیخ علی   گنابادی بیدختی

 

قرن سیزدهم

عنوان البراهین   الجلیه فی رد مخالف اثنی عشریه

۲۳

نظام بن درویش   محمد گونابادی         ( جنابذی )

۹۸۶

حاشیه شرح هدایه

۲۴

مظفر منجم جنابذی

۱۰۰۹

رساله محیطیه

۲۵

شیخ محمد جنابذی

ذی الحجه   ۱۰۲۲

اختلاف الزوجین   فی الصداق

۲۶

ضیاء الدین محمد   جنابذی

شوال   ۱۰۲۷

کلیات عطار

۲۷

محمد مومن جنابذی   التونی

۱۰۳۲

کشف الحقایق

۲۸

حسن بن محمد   حسینی مدنی احسائی خراسانی تونی جنابذی

.صفر ۱۰۴۱

الآداب الدینیه   للخزانه المعینیه

۲۹

حسن بن محمد   حسینی مدنی احسائی خراسانی تونی جنابذی

محرم سال   ۱۰۴۱

نزیه الانبیاء   و الائمه .

۳۰

علی نقی خراسانی گونابادی بیدختی

  رجب ۱۰۵۹

البهجه   المرضیه (۷)

۳۱

سلطانمحمد بن محمود روشناوندی جنابذی تونی

رجب ۱۰۷۱

لاستبصار فیما   اختلف من الاخبار

۳۲

هدایه الله بیلندی گنابادی ( جنابذی )

رجب ۱۰۷۴

حاشیه حاشیه   شرح التجرید (۲)

۳۳

شیخ محمد جنابدی

۱۰۲۹

ضوابط الرضاع

۳۴

محمد مومن جنابدی

رجب ۱۰۳۸

لوایح القمر

۳۵

اختیار بن مغز   الملک باغ اسپانی جنابذی ( گنابادی ) خراسانی

۱۰۹۲ ق

استخراج طالع   مولود

۳۶

محمد زمان جنابذی

سده ۱۱ و ۱۲

حاشیه خفری بر   الهیات شرح تجرید

۳۷

سید محمد فرزند   اسماعیل ، حسینی جنابذی خراسانی

رمضان ۱۱۴۱

شمع یقین

۳۸

سید محمد فرزند   اسماعیل ، حسینی جنابذی خراسانی

رجب المرجب سال   ۱۱۴۳

سرمایه ایمان

۳۹

سید محمد فرزند   اسماعیل ، حسینی جنابذی خراسانی

رجب ۱۱۴۴

حق الیقین

۴۰

سید محمد فرزند   اسماعیل ، حسینی جنابذی خراسانی

۱۱۴۶

آغاز و انجام   ذی حجه سال

۴۱

سید محمد فرزند   اسماعیل ، حسینی جنابذی خراسانی

 

شوال سال   ۱۱۴۸

الوجیزه = درایه   الحدیث

۴۲

سید محمد فرزند   اسماعیل ، حسینی جنابذی خراسانی

 

شعبان سال   ۱۱۵۰

الآیات النازله   فی شان اهل البیت علیهم السلام

۴۳

سید محمد فرزند   اسماعیل ، حسینی جنابذی خراسانی . ف : بعد از سال ۱۱۵۱ ق .

رمضان سال   ۱۱۵۱

بطلان مذهب صوفیه

۴۴

سید محمد فرزند   اسماعیل ، حسینی جنابذی خراسانی

سده ۱۲

گوهر مراد

۴۵

محمد بن اسحاق   جنابدی

ذی قعده ۹۰۷

روض الجنان وروح   الجنان

۴۶

محمد طاهر بن   محمد حسین جنابدی

    رجب ۱۰۶۰

مواهب علیه   (۳)

۴۷

قطب – الدین   حسین بن محمد محسن قوژدی جنابدی

رمضان ۱۰۷۴

اختیارات بدیعی

۴۸

سلطان محمود   بن محمد مومن قوژدی جنابدی

۱۰۸۷

من لایحضره الفقیه

۴۹

خلیل الله نودهی   جنابدی

۱۰۸۷

عالم آرای عباسی

۵۰

فضل الله بن   خلیل الله حسینی جنابدی ( گنابادی )

ربیع الاول   ۱۱۰۰

من لایحضره الفقیه

۵۱

محمد بن عبد   الجلیل حسینی واقفی جنابدی

ذیقعده ۱۱۱۳

حاشیه حاشیه   المختصر (۳)

۵۲

محمد بن جعفر   بن محمد علی جویمندی جنابدی گنابادی

۱۲۲۱

النخبه الوجیزه   فی الحکمه العملیه والاحکام الشرعیه

۵۳

علی اکبر   محمد صادق بن گونابادی بیلندی

۱۲۵۴

شرح المختصر   النافع (۴)

۵۴

محمد علی گونابادی   ( جنابدی )

رمضان۱۲۵۱

بوستان

۵۵

احمد بن ملا   علی اکبر ابنلندی جنابدی

ربیع الاول   ۱۲۵۵

الصافی

۵۶

علی اکبر   محمد صادق بن گونابادی بیلندی

۱۲۵۴

شرح المختصر   النافع (۴)

۵۷

ملاسلطانمحمد   بن حیدر گنابادی ملقب به سلطانعلی

جمادی الثانی   ۱۳۱۹

ولایتنامه   

۵۸

علی کاخکی بن   محمد سوسفیانی

۱۱۲۳

وجیزه

۵۹

محمد بن محمد صالح خراسانی کاخکی

رجب ۱۲۰۷

القواعد الفوائد   (۱)

۶۰

اسماعیل بن سلطان حسین کاخکی

۱۲۲۳

مصباح الشریعه   و مفتاح الحقیقه

۶۱

محمد حسین کاخکی خراسانی

۱۲۸۴

الاربعون   فی فضایل امیرالمومنین

۶۲

سلطان محمد بن ملا حیدر

صفر   ۱۳۰۴

سعادت   نامه (۲)

۶۳

ابوالقاسم کاخکی

ربیع   الاول ۱۲۳۰

زاد المسافرین

۶۴

محمد بن محمد صالح بن ملا علی بیدختی

رجب   ۱۳۲۵

بشاره   المؤمنین

۶۵

ابن محمدجعفر سلطانی بجستانی

   ۱۰۳۴

الکافی

۶۸

محمد   حسین بن محمد بجستانی

۱۲۸۵

جنگ

۶۹

محمد   نبی بجستانی

۱۱۰۱

مجموعه   معانی و بیان

۷۰

شیخ حسین بن محمد بجستانی خراسانی (ق ۱۳)

جمادی   الثانی ۱۲۵۶

المصانع   بامر قدیم الصانع

۷۱

سلطان مرادبن محمد جعفر بن دوست محمدبن علی دوست   بجستانی ثم التونی ثم الخراسانی

۱۰۴۴

مجموعه     ماخذ   کتاب:کتابخانه ومرکز اسناد مجلس شورای اسلامی – جلد ۱۰_۳

۷۲

محمد افضل سیلندی   جنابذی حائری

 

۱۰۸۸

مجموعه ش   ۲۰۴    ماخذ کتاب:مدرسه علمیه مروی – جلد۱

۷۳

محمد صادق حمدی   گنابادی

 

۱۳۵۲

مجموعه   ماخذ کتاب:کتابخانه دانشکده الهیات دانشگاه تهران   – جلد۱

۷۴

عبدالرشید بن   جانی جنابذی

 

.  ۱۰۶۰

مجموعه ماخذ   کتاب:کتابخانه بزرگ حضرت آیه الله مرعشی نجفی – جلد۷

۷۵

علی نقی خراسانی   جنابدی بیدختی

 

ربیع الاول   ۱۲۶۱

مجموعه    ماخذ   کتاب:کتابخانه بزرگ حضرت آیه الله مرعشی نجفی – جلد۱۷

۷۶

محمد حسین بن محمد علی کاخکی خراسانی

ربیع المولود ۱۲۳۲

مجموعه      ماخذ کتاب:کتابخانه مفتی الشیعه   قم – جلد۱

۷۷

محمد حسین بن محمد علی کاخکی خراسانی طبسی

 

مجموعه      ماخذ کتاب:کتابخانه مرکزی دانشگاه   تهران – جلد۱۶

۷۲

–  محمد   جعفر بن تاج الدین علی موسوی عاملی خادم –   محل کتابت  جنابد

صفر ۱۱۲۲

مجموعه        ماخذ کتاب:کتابخانه بزرگ حضرت آیه   الله مرعشی نجفی – جلد۱۲

۷۳

عبد الجلیل بن واتقی بیلندی

 

۱۰۶۵   ه.ق.

مجموعه    ماخذ   کتاب:کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران – جلد۹

۷۴

احمد بن ملا   علی اکبر بیلندی جنابدی- محمد حسین بن محمد موسوی عاملی ، عید اضحی

شعبان ۱۲۴۵

مجموعه    ماخذ   کتاب:کتابخانه امام هادی علیه السلام مشهد – جلد۱    سوم

۷۵

 

عبدالقیوم جنابذی

۱۰۷۹

مجموعه    ماخذ   کتاب:کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی – جلد

 

 

 

 

نوشته شده توسط:گنابادنیوز - 1903 مطلب

http://gonabadnews.com/1390/10/29/3143.html

 

دانشوران آرمیده در مزار دشت افروز کاشان

آرامستان دشت افروز  که به نام مزار دشت افروز هم شهرت دارد ؛ در محله لتحر کاشان و در خیابان غیاث الدین جمشید،خیابان نجوم سیزدهم واقع شده است و قدمت آن به قبل از دوره ی صفویه می رسد. قسمت های زیادی از این قبرستان از بین رفته است. دشت افروز گویا مکانی پر درخت و سرسبز و گردشگاه و محل تفریح و تفرج اهالی کاشان بوده است. باقر کاشی از شاعران دوره صفویه درباره ی آن گوید :

دشت افروز از نظر کی می رود

جلوه گاه گلعذاران یاد باد

                    ( فرهنگ آنندراج. لغت نامه دهخدا )

آرامستان  دشت افروز آرامگاه بسیاری از علما و عرفا و شعرا و هنرمندان کاشان است که می توان به این اشخاص اشاره کرد :
۱ - ملا حبیب الله شریف کاشانی ( ۱۲۶۲ - ۱۳۴۰ ه. ق. ) فقیه و عالم و مجتهد عالیقدر و نویسنده کتاب های گرانقدر چون لباب الالقاب.
۲ - سید محمد باقر مصطفوی کاشانی ( ۱۳۱۰ - ۱۳۹۲ ه. ش. ) ، فقیه و عالم مجتهد .
۳ - ابوتراب بیک انجدانی جوشانی متخلص به فرقتی ( م. ۱۰۲۵ ه. ق. ) شاعر و ادیب عصر شاه عباس اول.
۴ - استاد حسینعلی منشی کاشانی ( ۱۲۷۱ - ۱۳۴۹ ه. ش. ) شاعر ادیب و عضو انجمن های ادبی کاشان . دیوان اشعار او چاپ شده است.
۵ - محمود منشی کاشانی ( ۱۳۰۲ - ۱۳۶۴ ه. ش. ) شاعر ادیب فرزند استاد حسینعلی منشی کاشانی و نویسنده ی دهها کتاب از جمله : معیارشناسی در شعر فارسی.
۶ - استاد سید رضا صانعی کاشانی ( ۱۲۶۵ - ۱۳۶۵ ه. ش. ) هنرمند نقاش و طراح قالی و استاد بسیاری از هنرمندان کاشان که علاوه بر نقاشی در خوشنویسی و موسیقی هم مهارت داشت.
۷ - استاد محمد آقا معمار ( ۱۳۰۴ - ۱۳۶۶ ه. ش. ) از هنرمندان درودگر و ماهر در گره چینی و آلت و لغت. وی بسیاری از درب های نفیس مساجد و امامزاده های اصفهان و کاشان را ساخته است.
۸ - ارباب حسن تفضلی . بنیان گذار اولین کارخانه نساجی در کاشان به سال ۱۳۱۳ ه. ش.
۹ - عباس محسنی ( ۱۳۳۶ - ۱۳۹۳ ه. ش. ) نمایشنامه نویس و بازیگر تئاتر.
۱۰ - دکتر علی شریف ( ۱۳۲۷ - ۱۳۹۴ ه. ش. ) حقوقدان و وکیل دادگستری و استاد دانشگاه کاشان که مدتی ریاست این دانشگاه را بر عهده داشت.
۱۱ - عزیزالله فرهومند " همایونی " ( ۱۳۱۶ - ۱۳۸۶ ه. ش. ) روزنامه نگار پیشکسوت در کاشان .

دکتر سید محمد باقر کتابی از زبان دکتر فضل الله صلواتی

   

     دکتر سیدمحمدباقر کتابی در سال ۱۳۰۲ شمسی در اصفهان چشم به جهان گشود. وی دارای دکترای الهیات و عرفان و فلسفه اسلامی دانشگاه تهران و تحصیلات حوزوی در سطح عالی بود. آقای محمد مهریار، میرزا ابوالفضل همائی،حاج رحیم ارباب، حاج میرزا علی آقا شیرزای، آیت الله حاج شیخ مهدی نجفی، آیت الله حسین خادمی و آیت الله طیّب از استادان دکتر کتابی بوده‌اند.

رجال اصفهان در علم و عرفان و ادب و هنر، مقدمه بر کتاب (وحدت وجود) تألیف مرحوم استاد فضل الله ضیاء نور، .... از تالیفات مرحوم کتابی است اشتغال در امور قضایی، استاد دانشگاه اصفهان و دانشگاه صنعتی، عضویت در انجمن آثار و مفاخر اصفهان از جمله مسئولیت های علمی و فرهنگی این استاد فقید بود.

این مفسر و استاد برجسته، صبح روز پنجشنبه ۲۳فرودرین‌ماه در سن ۹۵ سالگی به رحمت ایزدی پیوست.

به این مناسبت مصاحبه ی دکتر صلواتی را می خوانیم.

**********************************

        فضل‌الله صلواتی، استاد سابق دانشگاه اصفهان در گفت‌وگو با ایکنا از اصفهان، با اشاره به درگذشت استاد سید محمدباقرکتابی، مفسر قرآن و نهج‌البلاغه و استاد پیشکسوت ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان، اظهار کرد: مرحوم کتابی، استاد برجسته ادبیات و نهج‌البلاغه در اصفهان بود و در تفسیر نهج‌البلاغه تبحر فوق‌العاده‌ای داشت. من از سال ۱۳۴۲ با ایشان آشنا شدم و در دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان، شاگرد ایشان بودم، حدود ۵۰ سال با آن مرحوم مراوده داشتم و هر زمانی که با ایشان بودم درباره موضوعات علمی، تفسیر قرآن و یا نهج‌البلاغه صحبت می‌کردیم. وی به دلیل اینکه من پژوهشگر تاریخ اسلام هستم، دوست داشتند در خصوص تاریخ اسلام با ایشان صحبت کنم.

وی با بیان اینکه مرحوم کتابی بسیار ساده زیست بود و به مادیات توجه چندانی نمی‌کرد و بیشتر به دیانت، ایمان، قرآن، نهج‌البلاغه و کتاب‌های دینی توجه داشت، افزود: وی از کلاس درس مرحوم آیت‌الله حاج آقا رحیم ارباب و آیت‌الله حاج میرزا علی شیرازی که از علما و استادان بزرگ اصفهان در دوره معاصر بودند، بهره گرفته و جزء شاگردان برتر این اساتید شناخته می‌شدند.

صلواتی ادامه داد: استاد کتابی تا مقطع لیسانس در رشته حقوق تحصیل کرد و بعد به دلیل اینکه به رشته ادبیات فارسی علاقه داشت در آن رشته ادامه تحصیل داد و بعدا جزء استاید بی‌نظیر در رشته ادبیات فارسی شد. کتاب‌هایی که ایشات تألیف کرد بیشتر در مورد رجال و شخصیت‌های بزرگ بود که نمونه بارز آن کتاب «رجال اصفهان» است. این استاد فقید، کتابی نیز در مورد نهج‌البلاغه تألیف کرد و در آن واژه‌های نهج‌البلاغه را به خوبی و زیبایی هرچه تمام، شرح دادند.

این استاد سابق دانشگاه اصفهان بیان کرد: استاد محمد باقر کتابی به لحاظ داشتن ایمان و تقوا؛ روحیه‌ای مهربان، دوستانه و خوب و بخشنده داشتند و برهمین اساس مورد توجه و احترام مردم بود. وی اظهار کرد: وی جزء خیرین نیز بود و برهمین اساس زمین‌های خود را برای ساختن مدرسه و خانه وقف کرد. حتی اگر در جلسه‌ای برای شخص نیازمندی پول جمع آوری می‌کردند، مرحوم کتابی جزء اولین کسانی بود که مبلغی را برای کمک پرداخت می‌کرد.

صلواتی افزود: مرحوم کتابی برای من دوست بی‌نظیری بود، مانند ایشان امروزه ما در اصفهان کم داریم و به اصطلاح می‌توان گفت استاد کتابی سلف صالح گذشتگان با ارزش این خطه هستند و مانند ایشان که واقعاً بتوانند در تفسیر نهج‌البلاغه تسلط کامل داشته باشند، نداریم.

 

 

زندگینامه دکتر جمشید مظاهری ( سروشیار )

 جمشید مظاهری، نویسنده و اصفهان‌شناس برجسته درگذشت

 

 

        استاد جمشید  مظاهری سیچانی متخلص به " سروشیار "  ،شاعر  ادیب محقق و مورخ دانشمند و نسخه شناس کم نظیر اصفهان در روز 16 خرداد 1321 ه. ش. در محله پاچنار سیچان اصفهان به دنیا آمد.

       تحصیلات ابتدایی ومتوسطه را در اصفهان به پایان رساند و با توجه به عشق فراوان به معلمی وارد آموزش و پرورش شد و در مدارس همایون شهر ( خمینی شهر کنونی ) به تدریس پرداخت. آنگاه به دانشگاه اصفهان راه یافت و در رشته زبان و ادبیات فارسی ادامه تحصیل داد و موفق به اخذ فوق لیسانس گردید. او به استخدام دانشگاه اصفهان درآمد و در گروه زبان و ادبیات فارسی به تدریس پرداخت. پس از آشکار شدن مراتب علم و فضل و جامعیت و مهارت استاد مظاهری ، به او دکترای افتخاری داده شد. استاد مظاهری از مشتاقان و جستجوگران سرسخت دانش و عاشق کتاب ها و نسخه های خطی بود و اغلب عمر خود را به مطالعه و تحقیق گذراند.

        او  ازسال 1346 به بعد به همکاری با مجلات معتبر ادبی پرداخت که حاصل آن بیش از 50 عنوان مقاله کوتاه و بلند ارزشمند در نقد کتاب ،  تصحیح متون و جستارهای ادبی است که در نشریاتی چون یغما ، راهنمای کتاب ، آینده ، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان ، نشر دانش ، پژوهشنامه  زبان و ادبیات فارسی  جهان کتاب ، دریچه  و چند نشریه دیگر به چاپ رسیده است. در کتاب سرو رشید و دانشنامه جهان اسلام و دانشنامه تخت فولاد نیز مقالاتی از او به چاپ رسیده است.. همچنین وی  به عنوان استاد راهنما و استاد مشاور دهها پایان نامه دانشجویان دوره فوق لیسانس و دکترای  رشته ادبیات را راهنمایی نمود. بررسی این پایان نامه ها نشان می دهد که او برای معرفی و نقد نسخه های خطی شوق و علاقه ای فراوان داشت.

           وی  در تسلط به متون ادبی و عرفانی خصوصا در عرصه ی  خاقانی شناسی ، ناصر خسرو شناسی ، شاهنامه پژوهی استادی کم نظیر بود و کاملا به دقایق و نکات پیچیده متون چون لغات و دستور زبان و تصحیح متون آگاهی داشت. نثر او به شهادت مفالات و تصحیح ها و تحقیقاتش ،  نثری استوار و پخته ودر عین حال روان و دل انگیز بود و توانسته بود بین سره نویسی و زنثر فنی و زبان امروز تعادلی ایجاد کند. او شعر نیز می سرود و در آن اشعار " سروشیار  " تخلص می کرد اما تمایلی برای انتشار آنها نداشت.

        استاد مظاهری در عرصه تاریخ نیز صاحب معلومات فراوان بود و در اصفهان شناسی نیز کم نظیر بود . تعلیقات او بر کتاب تاریخ اصفهان نوشته میرزا حسن خان جابری انصاری خود نشان دهنده وسعت و عمق اطلاعات او در تاریخ و آثار تاریخی و رجال و منابع اصفهان است. دکتر لطف الله هنرفر از او بسیار تعریف و تمجید می کرد و می گفت :  " در شناخت اصفهان در همه ی ابعاد کسی را به جامعیت جمشید مظاهری نداریم."

       دکتر مظاهری در راهنمایی دانشجویان و محققان بسیار سخاوتمند و مشتاق بود  و به این خاطر در بین دانشجویان و محققان اصفهان محبوبیت بسیاری داشت. او انسانی  فروتن و بی ادعا بود و گاه برای پرسیدن نکته ای یا اطلاع از کتابی از استمداد جستن از کسانی که چندین سال از او کوچکتر بودند ابائی نداشت.

        او  اهل ریاکاری و مجامله نبود و نظرات خود را در نقد نابسامانی های عرصه فرهنگ بیان می کرد. او برای حفظ تخت فولاد گورستان بسیار قدیمی اصفهان خون دلها خورد و از جمله در اعتراض به تخریب تکایای تخت فولاد و نابودی قبور مشاهیر مدفون در آن مقاله ای نوشت و در کیهان فرهنگی به چاپ سپرد. و هنگامی که مطلع شد عوامل شهرداری اصفهان کمر به انهدام مزار بابافولاد ( سند اصلی تخت فولاد )  بسته اند به رایزنی با محققان و صاحبان نفوذ پرداخت و موفق به جلوگیری از این اقدام شد و دو تن از دانشجویان رشته مرمت آثار تاریخی را به تعمیر سنگ مزار ارزشمند بابافولاد مامور نمود و کار به خوبی به پایان رسید.

          دکتر مظاهری در یکی دو دهه ی آخر عمر از برخی مقامات دانشگاه اصفهان نامهربانی های بسیار دید و ساعات تدریس او کاهش یافت و از طرف دیگر بیماری دیابت او را گرفتار درد و رنج نمود . با این همه او از پا نایستاد و تدریس و تحقیق و نوشتن مقاله و تصحیح متون را واننهاد تا اینکه بر اثر گسترش بیماری و آسیب دیدن قلب و کلیه در بیمارستان دکتر چمران اصفهان بستری شد و روز پنج شنبه 19  بهمن   1396 ه. ش. چشم از جهان فروبست و روی به سرای جاوید نهاد.

      پیکر استاد در میان حزن و اندوه علاقمندان و شاگردانش و شمار بسیاری از هنرمندان  اهالی فرهنگ و ادب اصفهان از منزل پدری به سوی آرامستان باغ رضوان تشییع و در قطعه نام آوران به خاک سپرده شد.

 

 

این آثار از اوست:

 

1 -تصحیح و تحقیق " تاریخ اصفهان " نوشته ی میرزا حسن خان جابری انصاری ، اصفهان ، مشعل  ،  1378

2 - " شرح مشکلات دیوان ناصر خسرو" ( نقد حاضر در تصحیح دیوان ناصر ) نوشته ی ادیب پیشاوری  ، به اهتمام جمشید سروشیار  ، اصفهان : سهروردی ، 1362

3 - " ادوات شعر و مقدمات شاعری "  نوشته شمس قیس رازی ، به کوشش جمشید مظاهری و محمد فشارکی ، اصفهان : بی نا ، بی تا

4 - " معیار الاشعار در علم عروض و قوافی " نوشته ی خواجه نصیرالدین طوسی ،( چاپ از روی نسخه عکسی ) ، به اهتمام محمد فشارکی و جمشید مظاهری  اصفهان : سهروردی ، 1363

5 - " رساله رباعی " نوشته ی مفتی سعدالله مرادآبادی ، به اهتمام جمشید سروشیار آصفهان : بی نا { چاپخانه عرفان } ، 1358

6 - " گزیده رباعیات کمال اسماعیل "  گزینش ومقدمه جمشید مظاهری ، به خط استاد نصرالله معین الکتاب ، اصفهان : سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان ،  1389

 

منابع

---------------------------------------------

- فرهنگ بزرگان تاریخ اصفهان ( نسخه دستنویس و چاپ نشده )

درباره وبلاگ مشاهیر ایران و اسلام

                   نگارنده این سطور غیر از این وبلاگ تهیه و تدوین و نگارش وبلاگ دیگری را به نام  " مشاهیر ایران و اسلام " را بر عهده دارد. در 18 شهریور 1392 این وبلاگ بادرج زندگینامه سعید نیاز کرمانی راه اندازی شد و پس از آن زندگینامه صدها تن از مشاهیر درج گردید. سعی ما بر این بود که زندگینامه هایی مختصر و مفید و با منابع معتبر   را به محققان و علاقمندان ارائه دهیم. البته سایت ها و وبلاگ های متعددی درباره ی مشاهیر وجود دارند ولی با این حال رویکرد این سایت ها بیشتر معرفی چهره های برجسته است و لذا جای خالی شرح حال بسیاری از مشاهیر در شبکه جهانی اینترنت احساس می شد و وبلاگ ما می توانست قدم هایی برای پر کردن این خلاء باشد. ضمن این که بر خلاف بسیاری از سایت ها ما  به کپی برداری و تکرار مطالب سایت های دیگر نپرداختیم و در صورت استفاده از مطالب سایت ها به تکمیل و اصلاح آنها پرداختیم.

   این وبلاگ با امکانات شخصی و بدون استفاده از کمک ارگان های دولتی و غیر دولتی  تا کنون ادامه یافته است. آرزوی ما این است که اگر اجل مهلت دهد و عمری باقی باشد ، بتوانیم این مجموعه را در قالب سایت با امکانات پیشرفته تر ارائه کنیم و دیگر این که مطالب این وبلاگ به صورت نسخه نرم افزاری و کتاب عرضه نماییم. البته آرزو بر جوانان -و البته میان سالان ، که ما هم در این رده هستیم - عیب نیست. با این که گفته اند " ای بسا آرزوها که خاک شده" !

در بهار سال 94 مشکلی در بلاگفا به وجود آمد و زحمات یک سال ما در این وبلاگ مربوط به سال 93 از بین رفت. و متاسفانه چون نسخه پشتیبان از مطالب سال 93 نداشتیم ، بسیاری از شرح حال ها از دست رفت. و بعد هم در سال94 با وقوع برخی مشکلات و گرفتاری های روزمره نتوانستیم که کار وبلاگ را آغاز کنیم . تا این که در چند ماه اخیر دوباره وبلاگ را به روز و فعال کردیم  اکنون بسیاری از مطالب از دست رفته اند ، با این حال تلاش می کنیم بار دیگر با مراجعه به منابع و استفاده از مقدار اندکی از مطالب که ذخیره کرده ایم ، مطالب از دست رفته را گردآوری و درج نماییم.

       امید که خداوند بزرگ ادامه این راه را برای ما میسر گرداند.

نشانی وبلاگ " مشاهیر ایران و اسلام"

http://ehsannasr82.blogfa.com/

انتشار نسخه الکترونیکی اعلام اصفهان

 17102.jpg

مقارن با یکصدمین سالگرد تولد استاد سید مصلح الدین مهدوی مورخ و محقق سخت کوشاصفهانی ، به همت موسسه قائمیه نسخه الکترونیکی کتاب اعلام اصفهان جلد های اول تا چهارم  منتشر شد . این چهار جلد شامل چندین هزار تن از مشاهیر و بزرگان اصفهان است که مولف آن را به ترتیب اسم کوچک شخصیت ها تنظیم نموده است. چهار جلد اخیر شامل حروف الف تا عین است و باقی مجلدات کتاب در دست تحقیق بوده و به زودی آماده ی نشر خواهد شد.

      علاقمندان و محققان می توانند با مراجعه به نشانی اینترنتی زیر از مطالب کتاب بهره ببرند.

http://alnajafi.ir/

 

http://www.ghbook.ir/index.php?name=اعلام اصفهان جلد 4&option=com_mtree&task=readonline&link_id=17101&page=1&chkhashk=&Itemid=&lang=fa

 

به یاد روزنامه نگار و مبارز مردمی زنده یاد " دکتر جلال غنی زاده "

        دکتر جلال غنی زاده روزنامه نگار و فعال سیاسی معاصر و از مبارزان جنبش ملی ایران است. وی در تبریز تحصیل کرد و به فعالیت مطبوعاتی و سیاسی مشغول شد. 

       نشریه ی « افتخارات ملی » جریده ی دیگری از فعالیت های قلمداران ارسبارانی است كه از سال 1330 ش به مدیریت دكتر جلال غنی زاده در تبریز منتشر می شد.ایشان از مبارزین بنام و از فضلای خوشنام ارسباران بودند كه در سال های نهضت ملی شدن صنعت نفت به مبارزات فرهنگی و سیاسی جدی پرداخته و «‌برعلیه دستگاه استبداد بیگانگان مخصوصاً امریكای غارتگر و انگلستان جنایتكارو شخص شاه واصل 4 ترومن و سایر استعمارگران و دشمنان آزادی و اسلام وملت و وطن مبارزه داشته و چندین بار در اهر با همكاری رئیس آموزش و پرورش وقت، میتینگ ( تظاهرات ) راه انداختند.»

متأسفانه با توطئه ی دولت امریكا در 28 مرداد 1332 ش دولت دكتر محمد مصدق سقوط كرده، با بازگشت محمدرضا شاه پهلوی به كشور، بار دیگر اختناق بر ایران عزیز حاكم شد و حضرت آیت ا كاشانی و دكتر محمد مصدق دستگیر و تبعید شدند ودسته دسته هواداران نهضت را به زندان ها و قتلگاه ها كشاندند.

تصویر اعضای شورای مرکزی جبهه ملی دوم

 

همان روز مرحوم دكتر جلال غنی زاده،صاحب امتیاز نشریه ی « افتخارات ملی » دستگیر و ماه ها زیر شكنجه ی جلادان دستگاه مزدور شاه زندانی شد وفرزند خردسالش در حمله ی مزدوران به خانه اش، به قتل رسید. خانه و مطب و دفتر روزنامه اش در تبریزغارت شده و به آتش كشیده شد و خودش نیز به تهران تبعید گشت وحتی بعد از مدتی كه با اتوبوس مسافربری به زادگاهش ـ اهر ـ آمده بود، توسط نیروهای مسلح شهربانی اهر دستگیر و از شهر مادری اش نیز تبعید شد.

(1)     دکتر غنی زاده پس از رهایی از زندان به مبارزه ادامه داده و به عنوان یکی از اعضای شورای مرکزی چبهه ملی در سال 1339 برگزیده شد.     زنده یاد غنی زاده پس از پیروزی انقلاب اسلامی انتشار نشریه افتخارات ملی را از سر گرفت و تقریبا تا پایان عمر به اتشار آن ادامه داد. در این دوره مقالاتی درباره تاریخ معاصر و مناسبت های تاریخی به خصوص نهضت ملی شدن نفت در روزنامه اش به چاپ رسید.بیان شجاعانه بسیاری از مسائل سیاسی - اجتماعی - فرهنگی و اقتصادی نیز از مطالب مهم این نشریه به شمار می رفت که نویسندگان آن عموما از خوانندگان نشریه بودند. مرحوم غنی زاده برای انتشار نشریه خود حتی از زندگی شخصی خود مایه گذاشته بود و با وجود تحمل ضرر در چاپ نشریه برای بسیاری از علاقمندان به رایگان نشریه را ارسال می کرد.دلسوزی و صداقت در همه ی سرمقاله ها و مطالب مرحوم غنی زاده موج می زد . چون دیگر ایشان هیچ چشمداشتی به ثروت و مقام و شهرت نداشت.

او در 27 آبان 1378 ه. ش. در تهران درگذشت و در قطعه 70 ردیف 10 شماره 2 بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

----------------------------------------------------------------------------

1 - وبلاگ هفته نامه گویا  شنبه 27 اسفند 1394

شاعران از یاد رفته بهشت زهرا

در دو دهه اخیر اغلب هنرمندان و شاعران و اساتید فرهیخته دانشگاه را در یک قطعه مخصوص به نام قطعه هنرمندان به خاک می سپارند. اما بسیاری از مفاخر ادبی و هنری و علمی فبل ازتاسیس قطعه هنرمندان بهشت زهرا درگذشته و در قطعه های مختلف به خاک رفته اند. برخی از این مفاخر نیز بنا به دلایل گوناگون با وجود تاسیس قطعه هنرمندان در قطعات دیگر بهشت زهرا به خاک سپرده شده اند.و چون امکان یافتن قبور آنان دشوار است ما با مراجعه به سایت بهشت زهرا اسامی برخی از این شاعران و مفاخر را به دست آورده ایم و محل دفن آنها را می نویسیم. شرح حال این شاعران در کتاب سخنوران نامی معاصر ایران و منابع دیگر آمده است.

جعفر کوش آبادی

جعفر کوش آبادی اشتهاردی فرزند غلامحسین متولد 4 آبان 1320 ه. ش. درگذشته در 2 بهمن 1388 ه. ش. محل دفن قطعه 2 ردیف 55 شماره 9

کریم دادمهر

کریم دادمهر فرزند محمد حسین متولد 1297 ه. ش. درگذشته در 8 آذر 1376 ه. ش. محل دفن قطعه 35 ردیف 46 شماره 31

عبدالرحمان پارسای تویسرکانی

عبدالرحمان پارسای تویسرکانی فرزند شیخ محمد رحیم متولد 1288 ه. ش. درگذشته در فروردین 1369 ه. ش. محل دفن قطعه 112 ردیف 32 شماره 30

محمد حسین جلیلی(بیدار)

محمد حسین جلیلی متخلص به بیدار فرزند آیت الله شیخ محمدهادی جلیلی متولد سال 1298 ه. ش. درگذشت در 30 آبان 1358 ه. ش. محل دفن قطعه 83ردیف 13 شماره 23

اشرف مشکاتی

اشرف مشکاتی فرزند حاج علی اکبر مشکات السلطنه لنگرودی. تولد 1290 ه. ش. در تهران . درگذشته در 19 شهریور 1362 ه. ش. محل دفن قطعه 100 ردیف 145 شماره 535

محمد امین ادیب طوسی

محمد امین طوسی متخلص به ادیب فرزند شیخ محمد حسین متولد 1283 ه. ش. در مشهد. درگذشت 3 خرداد 1361 ه. ش. محل دفن قطعه 91 ردیف 76 شماره 44

عبدالحسین احمدی بختیاری

عبدالحسین احمدی بختیاری فرزند ابوالفتح تولد 1282 ه. ش. درگذشت 22 اسفند 1361 ه. ش. محل دفن آرامگاه شماره 2

بتول ادیب سلطانی

بتول آغا ادیب سلطانی فرزند سید محمود درگذشت 23 اردیبهشت 1372 ه. ش. محل دفن قطعه 110 ردیف 1 شماره8

عالیه دانشوران

عالیه دانشوران فرزند محمد زمان متولد 1303 ه. ش. درگذشت 27 مرداد 1368 ه. ش. محل دفن قطعه 302 ردیف 119 شماره 19

نگار سمیعی

نگارالملوک سمیعی فرزند سمیع السلطنه متولد اول مهر 1292 ه. ش.درگذشت 7 بهمن 1385 ه. ش. محل دفن آرامگاه شماره 8877

مهکامه محصص

سرور (مهکامه ) محصص فرزند احمد مستوفی لاهیجانی ، شاعر معاصر متولد 1291 در لاهیجان ، درگذشت 27 دی 1357 ه. ش. محل دفن قطعه 82 ردیف 15 شماره 48

اکبر محمدیان فرد ( حامد )

اکبر محمدیان فرد متخلص به " حامد " شاعر و مرثیه سرای معاصر در اول مرداد ۱۳۱۱ ه. ش. متولد شد. وی در تهران ساکن بود و اغلب شعرهایش در مدیحه یا مرثیه ی پیشوایان مذهب شیعه است . وی در روز ۳۰ شهریور ۱۳۹۲ ه. ش. درگذشت و در قطعه ۱۶؛ ردیف ۱۷؛ شماره ۴۵ قبرستان بهشت زهرا در تهران به خاک سپرده شد.

این مجموعه شعرها از او به چاپ رسیده است : ۱. راز دل ۲. عروج عارفان ۳. نوای عشق حسینی ۴. نوای نی.

علی اکبر مشیر سلیمی

علی اکبر مشیر سلیمی فرزند علی اصغر ، نویسنده ، شاعر و روزنامه نگار معاصر متولد ۱۲۷۹ ه. ش. در تهران ؛ درگذشته ۳ بهمن ۱۳۵۰ .

آرامگاه او قطعه ۶ ردیف ۱۹۹ شماره ۲۴ قبرستان بهشت زهرا در تهران.

وی سردبیر مجله شفق سرخ و آموزش و پرورش و مولف چندین کتاب همچون زنان سخنور ، سخنوران نابینا یا روشندلان جاوید است.

رضا معینی و خاطره های مشترک نسل ما

 

 

 

 

برای نسل دهه پنجاه و شصت رضا معینی نام آشنائی است. ما و هم نسلان ما خاطرات خوشی با صدای او داشته ایم.

رضا معینی از گویندگانی است که فسمت مهمی از خاطرات کودکی ما را شکل داده است.  این هنرمند محبوب در روز 19 خرداد 1333 متولد شد. او سالهای طولانی گوینده ی قصه ی شب بود و هر شب راس ساعت 22 و پس از پخش 3 دقیقه خبر خلاصه ی داستان نمایش رادیوئی شب های گذشته را برای ما می گفت.صدائی رسا و دلنشین و شنیدنی

او در آن سال ها برنامه های دیگری را هم در رادیو گویندگی می کرد از جمله برنامه ادبی و عرفانی در انتهای شب که به وسیله او و یکی دو تن از همکارانش در ساعت 23 شب پخش می شد.

رضا معینی در دهه شصت مسابقه ی جذاب و آموزنده ی " نام ها و نشانه ها " را اجرا کرد که خیلی چیزها به ما آموخت و بسیاری را به تاریخ و ادبیات فارسی علاقمند کرد.

استاد معینی تسلط بسیار خوبی به دکلمه شعر فارسی داشت و با صدای زیبا و دلنشین خود اشعار زیبای شاعران را می خواند.

 

او قبل از پیروزی انقلاب کار گویندگی را در رادیو ایران شروع کرده و مدتی هم برای برنامه گلها به گویندگی پرداخته است.

او از سال 1379 به کار خود در رادیو خاتمه داده و تاکنون مصاحبه و خبری درباره ی او نخوانده ایم. به هر حال او و صدای گرم و دلنشینش در خاطر ما باقی است و امیدواریم که هر جا که هست به سلامت باشد و باز بتوانیم صدای دلنشین او را بشنویم.

 

 

دانشوران و خوشنویسان  ندوشن یزد *

نوشته : غلامرضا نصراللهی

 

ندوشن از مناطقی است که دارای پیشینه ای دراز درتاریخ ایران می باشد. این سرزمین فرهنگ خیز با وجود این که از مراکز فرهنگی و تمدنی دور بوده اما باز هم در عرصه علم و هنر و ادب درخشیده است. مردان و زنان ندوشن همواره با همت بلند و پشتکار قوی نام دیار خود را زبانزد مردمان ایران ساخته اند که از آن جمله است دانشمند فرهیخته ونویسنده ی گرانمایه استاد دکتر محمد علی اسلامی ندوشن که انشاء الله همواره ما را از برکت قلم و بیان و آثار گرانسنگش مستفیض بفرماید.

در این مقاله به معرفی چهره های گمنام علم و ادب ندوشن می پردازیم که کمتر در کتاب ها از آنها یاد شده است.این شخصیت ها اغلب از خوشنویسان و یا دانشمندان دیار خود بوده اند که آثاری را کتابت کرده اند.

 

اسماعیل ندوشنی

اسماعیل بن محمد ندوشنی از خوشنویسان اواخر عهد صفویه است. وی در نوشتن خط نسخ توانا بوده و آثاری را به خط زیبای خود کتابت کرده است که از جمله ی آنها " اسرار وحی " می باشد. کتابت این اثر در سال 1105 ه. ق. به پایان رسیده است. این کتاب به شماره ی 2412 در کتابخانه وزیری یزد نگهداری می شود.نسخه ی عکسی این کتاب نیز به شماره ی 1448 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم وجود دارد. ( فهرست نسخه های حطی کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی ج4 ص276 و فهرست نسخه های وزیری کتابخانه وزیری یزد ج4 ص1285 )

 

محمد مهدی ندوشنی

محمد مهدی بن محمد ابراهیم ندوشنی از فضلای سده سیزدهم هجری است .  وی به کسب علوم دینیو ادبیات عرب مشغول بوده و در سال 1271 هجری قمری کتاب " مغنی اللبیب " را به خط نسخ کتابت نموده است. این نسخه در کتابخانه وزیری یزد نگهداری می شود. ( فهرست وزیری ج2 ص175 )

 

مجمد رفیع ندوشنی

محمد رفیع ندوشنی از دانشوران عهد قاجاریه است . وی که به تحصیل علم مشغول بوده در سال 1240 هجری قمری " ریاض المسائل " را به خط نسخ کتابت نموده است.. این کتاب در کتابخانه وزیری یزد وجود دارد. ( فهرست وزیری ج4 ص1498 )

 

محمد جعفر ندوشنی

محمد جعفر ندوشنی از ادباء و دانشمندان ندوشن است. وی در ادبیات فارسی و عربی دستی توانا داشته و به ویژه در علم لغت سرآمد ادبای دیار خود بوده است. او کتاب " جامع اللغات " را تالیف نموده که در کتابخانه وزیری یزد نگهداری می شود. ( فهرست وزیری ج5 ص1779 )

 

 

* این مقاله قبلا در هفته نامه ندای یزد شماره 894 روز 24 خرداد 1384 صفحه 2 چاپ شده است.

 

به یاد دکتر لطف الله  هنرفر مورخ سخت کوش اصفهان

امروز مصادف است با هفتمین سالگرد خاموشی استاد دکتر لطف الله هنرفر اصفهان شناس و مورخ برجسته اصفهان.

او در عمر نسبتا طولانی خود در راه شناسائی و معرفی تاریخ و آثار تاریخی اصفهان خدمات ارزنده ای انجام داد. یاد او را گرامی می داریم و  زندگینامه این استاد فقید را تقدیم شما می کنیم.  

                

دکتر لطف الله هنرفر در سال 1298 خورشیدی در محله ی شیخ یوسف اصفهان دیده به  جهان گشود . پدرش غلامحسین از پیشه وران متدین محله شیخ یوسف بود و به مرحوم شیخ محمد حسن داورپناه معروف به قاضی عسکر که از روحانیان دانشمند آن عصر بود ارادت می ورزید. مادرش هم زنی متدین و با سواد و اهل ذوق بود و گاهی شعر می گفت که متاسفانه شعری از او به جا نمانده است. 
 تحصیلات ابتدائی را در مدرسه امجدیه و مدرسه نوریه و سپس در دبستان حکیم نظامی سپری کرد . وی  دوره اول متوسطه را در دبیرستان صارمیه گذراند و پس از آن وارد دبیرستان صارمیه شد.
آنگاه در دانشسرای مقدماتی پسران اصفهان ادامه تحصیل داد و پس از اتمام آن راهی تهران شد و در دانشسرای عالی تهران در رشته تاریخ و جغرافیا به تحصیل پرداخت و در خرداد 1320 رتبه اول دانشجویان فارغ اتحصیل دانشسرای عالی را به دست آورد و در دی ماه همان سال مدال درجه یک علمی از وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه را دریافت کرد.و از مهر ماه 1320 در دبیرستان های اصفهان به تدریس پرداخت. در این زمان با محمد جواد مجد زاده صهبا رئیس اداره باستان شناسی اصفهان آشنا شد و تا پایان عمر مجد زاده (سال 1324 ) این دوستی برقرار بود..

 استاد لطف اله هنر فر از سال 1331 تا 1339 خورشیدی ضمن تدریس ، به ریاست اداره باستان شناسی اصفهان منصوب شد و کارنامه درخشانی از فعالیت های خود را به جا گذاشت. وی در مهر ماه 1339 به علت دخل و تصرف های غیر فنی و غیر قانونی که به بهانه آماده سازی برای اقامت ملکه کشور بریتانیا و به دستور مقامات عالی رتبه درکاخ چهلستون صورت می گرفت شخصا به تهران رفته و استعفای خود را تسلیم وزارت فرهنگ نمود.
  وی همزمان به اشتغال در پست ریاست اداره باستان شناسی اصفهان ادامه تحصیل داده و به دریافت درجه کارشناسی ارشد تاریخ دانشگاه تهران نایل شد و در آغاز تیرماه سال 1341 خورشیدی دکترای نخستین دوره تاریخ دانشگاه تهران را با درجه « بسیار خوب » دریافت نمود . او در سال 1346 از اداره آموزش و پرورش به دانشگاه اصفهان منتقل شد و گروه آموزشی تاریخ را در دانشگاه اصفهان پایه گذاری نمود. استاد هنرفر پس از  سال ها خدمت ارزنده به درخواست خود در سال 1358 به افتخار بازنشستگی نایل شد.

گنجینه آثار تاریخی اصفهان



       او پس از بازنشستگی و به دلیل تغییر فضای سیاسی و اجتماعی کشور به انزوا و خانه نشینی خود خواسته تن داد و از حضور در همایش ها و جلسات علمی خودداری کرد و فقط چند سالی به تدریس در دانشگاه هنر اصفهان و دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسکان اصفهان پرداخت . 
 تلاش در جهت حفظ و مرمت آثار تاریخی اصفهان و ضبط کتیبه های تاریخی بنا های تاریخی اصفهان و تکمیل آن ها از شمار خدمات ارزنده او طی سال هاست. دکتر هنرفر عضو اتحادیه انجمن جهانی ایران شناسان و عضو انجمن آثار ملی و شورای حفاظت آثار تاریخی اصفهان بود.

از استاد هنرفر پژوهش ها و جستارهای بسیاری به ویژه درباره شهر تاریخی اصفهان به یادگار مانده است که مشهور ترین آن ها کتاب « گنجینه آثار تاریخی اصفهان » است. این اثر که رساله پایان نامه دوره دکترای استاد هنرفر است در سال 1344 خورشیدی به عنوان برترین کتاب سال برگزیده شد. وی در نگارش این کتاب برای خواندن کتیبه ها ازکسانی چون مرحوم استاد سید مصلح الدین مهدوی مورخ و نویسنده دانشمند و استاد زهره کاشی ساز برجسته اصفهان و مرحوم میر سید علی ابطحی از علمای متبحر اصفهان در ادبیات عرب بهره گرفت. کتاب وی مورد مراجعه فراوان محققان بوده و اطلاعات دست اول این کتاب به غنی شدن تاریخ معماری و شناخت سبک های معماری و هنرمندان خطاط و معمار و گچبر و کاشیساز و حجار و روشن شدن برخی ناشناخته های تاریخ و فرهنگ و اقتصاد ایران کمک زیادی نموده است.
از دیگر آثار ارزشمند دکتر هنرفر درباره اصفهان می توان به کتاب های « از اصفهان دیدن کنید » ، « راهنمای آثار تاریخی اصفهان ، به زبان انگلیسی » و « آشنایی با شهر تاریخی اصفهان »    و " اصفهان " ( کتاب جوانان )    اشاره نمود .
دکتر هنرفر در سال های آخر عمر خود کتابی مفصل و جامع درباره ی اصفهان تالیف نمود و نام آن را " اصفهان شهر تاریخ " نهاد که هنوز چاپ نشده است و حدود 10 جلد می شود.
  وی همچنین مقالات بسیاری درباره تاریخ و آثار تاریخی اصفهان نوشت که در " دانشنامه جهان اسلام " و مجله های " هنر و مردم " و " وقف میراث جاویدان " و " گسترش " و " معارف " و نشریه دانشکده ادبیات اصفهان " به چاپ رسیده است.



    دکتر لطف اله هنرفر  سرانجام درسن 87 سالگی پس از یک دوره بیماری طولانی درروز نهم آذرماه  1385 خورشیدی در بیمارستان الزهرای اصفهان  جان به جان آفرین تسلیم کرد و به دیار باقی شتافت.و پس از تشییع و بدرقه توسط دوستان و شاگردانش  ,  در قطعه نام آوران باغ رضوان اصفهان  به خاک سپرده شد.
File:Honarfar.JPG

فهرست مقالات غلامرضا نصراللهی درباره دانشمندان و مشاهیر اصفهان (در هفته نامه نوید اصفهان)

                                                                                              نوشته : حمید خلیلیان

 

  اشاره " هفته نامه نوید اصفهان  در آذر ماه ۱۳۶۶  به مدیریت و صاحب امتیازی استاد فضل الله صلواتی  با انتشار پیش شماره  فعالیت خود را آغاز کرد و در مهر  ۱۳۷۷ به اجبار  تعطیل شد. نگارنده با نوشتن مقالات تاریخی و زندگینامه درباره اصفهان با این هفته نامه همکاری داشتم و اولین مقاله من در سال ۱۳۶۷ در این نشریه به چاپ رسید.

     آقای حمید خلیلیان محقق با همت و پر تلاش  دانشنامه تخت فولاد اصفهان  و از دوستان صمیمی  اینجانب - که خود صاحب تالیفاتی درباره ی اصفهان می باشند - از راه محبت و لطف مقالات مرا در هفته نامه نوید اصفهان فهرست کرده اند. در این پست مقالاتی که در ارتباط با اصفهان بوده است را از این فهرست می خوانیم و در فرصت دیگر سایر مقالات بنده حقیر در هفته نامه نوید اصفهان تقدیم می شود. از آقای خلیلیان به خاطر زحمتی که کشیده اند تشکر می کنم. ( غ. ر. نصراللهی)

 

 

 

۱- صنعت شمشیر سازی در عصر صفویه  / شهریور 70 /  ش157  /  3

 

۲- شیخ اسماعیل معزی / شهریور 70  / ش 153 / 3

 

۳- استاد یوسف اصفهانی / شهریور 70 / ش 155  / 3

 

۴- سید محمد اشرف الکتاب (بقا) / آبان 70 / ش 165  /  3

 

۵- عبدالصمد نطنزی / دی 70  / ش 173 / 3

 

۶- ابوالقارح طبیب  / بهمن 70 / ش 175 / 3

 

۷- حاج  ملا محمد نائینی / / بهمن 70 / ش 177 / 3

 

۸- میرزا حسن منجم / اسفند 70 / ش 179 / 3

 

۹- دکتر سید حسین سهراب / اسفند 70 /  ش 182 / 3

 

۱۰- استاد محمدرضا بنا / فروردین 71 / ش 184 / 3

 

۱۱- آفرین اصفهانی / خرداد 71 / ش 192 / 3

 

۱۲- انیس اصفهانی / تیر 71 / ش197 / 3

 

۱۳- مایل اصفهانی / مهر 71 / ش 210 / 3

 

۱۴- علی خوراسکانی / دی 71 / ش 228 / 3

 

۱۵- آقامحمد تقی صحاف ؟ فروردین 72 / ش 241 / 3

 

۱۶- سید محمد تقی امامی / دی  73 / ش 330 / ۷

۱۷- غروب غم انگيز محقق سترگ استاد مهدوى (ره)/  14 تير 1374 / ش 357 / 3.

 

۱۸- عالم ربانی ملا علی اکبر اژه ای / امرداد 74 / ش 360 / 4

 

۱۹ – در سوگ روحانی عالیقدر حضرت آیت الله صافی اصفهانی / مهر 74 / ش 372 / 3

 

۲۰- یادداشت هائی درباره تخت فولاد / اردیبهشت 75 / 7

 

۲۱- اولین سال هجران سید مصلح الدین مهدوی / خرداد 75 / ش 409 / 4

 

۲۲- معرفی جلد هفتم مکارم الاثار / شهریور 75 / ش 420 / 8

 

۲۳- گوهری ناشناخته : حاج ملا حسن دری / تیر 76 / ش 461 / 5

 

۲۴- حکیم حاج محمد جعفر لنگرودی / تیر 76 / ش 463 / 7

 

۲۵- خوشنویسان گمنام نطنز / دی 76 / ش 486 / 3

 

۲۶- دانشوران نطنز : حسابی نطنزی / دی 76 / ش 487 / 3

 

۲۷- اوجی نطنزی / بهمن 76 / ش 493 / 5

 

۲۸- شیخ زین العابدین ادیب  مجلسی /  خرداد 77 / ش 508 / 5

 

۲۹- میرزا محمد علی نور علیشاه اصفهانی / شهریور 77 / ش 523 / 5

 

 

 

 

 

جاسب و مشاهیر قدیم آن

 

ییلاقی در میانه های خشک کشور

 

 
آشنائی با جاسب

دهستان جاسب یکی از دهستان‌های بخش مرکزی شهرستان دلیجان استان مرکزی ایران است.

این دهستان در ۱۵ کیلومتری شمال شرقی شهرستان دلیجان و در نزدیکی سد پانزده خرداد واقع شده و شامل ۷ پارچه آبادی است که نام جاسب را برخود دارد. این منطقه متشکل از روستاهایی است نه چندان بزرگ. واران، هرازجان، کِروگان، وشتکان، زُر، وسقونقان و روستای بیژگان. این ۷ آبادی در دره‌ای به طول ۵۰ کیلومتر در راستای رود ازنا قرار دارند. بزرگ‌ترین روستای منطقه واران و دومین روستای بزرگ بیژگان است.

پیشینه

تاریخچه جاسب به زمان ساسانیان باز میگردد. داستانی که معمولا بزرگان ده تعریف میکنند این است که شاه اردشیر اول سربازان خود را به آنجا آورد تا اسبهای آنها از رود ازنا بنوشند. بعد از اینکه سربازان بیشتری در سر راه خود به آنجا میرفتند در این منطقه ۹ استراحتگاه ساخته شد. این ۹ استراحتگاه به تدریج به مکانهای سکونت دائمی تبدیل شدند. در ۲۰۰۰ سالی که از این اتفاق میگذرد دو استراحتگاه متروکه شدند و اکنون نیز جای خالی آنان مشخص است. اکنون این ۷ روستای باقیمانده بازمانده استراحتگاههای قدیم هستند.

مذهب

امروزه اکثر مردم جاسب مسلمانان شیعه هستند ولیکن بخش زیادی از مردم جاسب در قدیم مذهب بهایی داشتند.به طوری که در سال ۱۹۵۰ میلادی بیش از نیمی از مردم کروگان بهایی بودند. روستای دیگری که تعدادی خانواده بهایی داشت وسقونقان بود. در ماه رمضان سال ۱۹۵۵ میلادی شیخ محمد تقی فلسفی که روحانی بود بزرگترین تبلیغات بر علیه بهاییان را شروع کرد. بعد از اینکه از شاه برای ادامه سخنان ضد بهایی اجازه گرفت شروع به صحبت در مورد بهاییان در خطبه های نماز جمعه کرد. درگیریهای شدیدی بین مسلمانان و بهاییان صورت گرفت و بسیاری از بهاییان کشته شده، اموالشان از آنان گرفته شده و از پستهای دولتی منع شدند. در این زمان بسیاری از آنان برای یافتن زندگی بهتر به تهران مهاجرت کردند.

زبان

دو روستا از این منطقه هنوز به زبان راجی حرف می‌زنند.

( دانشنامه آزاد اینترنتی ویکی پدیا)

 

 

 

 

 

 

 

مشاهیر قدیم جاسب در استان مرکزی

 

1-      شیخ نجم الدین ابوالقاسم علی بن حسین جاسبی فقیه : از محدثین و فقهاء (بیان المفاخر ج1ص283)  در قرن ششم هجری

2-      شیخ رشیدالدین علی بن محمد جاسبی فقیه :  ( همان منبع ) از محدثان و فقیهان قرن ششم هجری

3-      حسن بن علی جاسبی : از طبیبان دانشمند و ماهر قرن هفتم هجری. او سال ها در کاشان به تحصیل پرداخت و سپس طبابت کرد . تنها یادگار به جای مانده از او کتاب " حواشی منهاج البیان " استکه در سال 636 هجری آن را کتابت کرده است. ( فهرست دست نوشت نسخه های خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران ج17ص49 )

4-      علی بن محمد بن علی جاسبی وارانی : عالم فاضل ادیب. در اوایل قرن هشتم هجری می زیسته است. او نزد جلال الدین یوسف بن جمال الدین محمد اصفهانی به تحصیل پرداخته است و استادش در سال 714 ه. ق. برای او اجازه نوشته است. ( تراجم الرجال ج1ص382 )

5-      شیخ محمد بن عبدالرحیم جاسبی  : ( بیان المفاخر ج1ص282 ) از فضلا و دانشمندان قرن  سیزدهم هجری.

6-      شیخ محمد جعفر بن میرزا اسماعیل کروکانی جاسبی قمی : عالم فاضل و فقیه ماهر.او برای تحصیل به اصفهان آمد و از محضر علما و مجتهدین بزرگ این شهر همچون حاج محمد ابراهیم کلباسی و حاج سید محمد باقر حجه الاسلام شفتی بهره برد.او در سال 1254 نسخه ای از کتاب " مناسک حج استادش سید حجه الاسلام ( بیان المفاخر ج1ص283و284) و در همان سال نسخه ای از کتاب منهاج الهدایه " نوشته استاد دیگرش حاجی کلباسی را کتابت کرده است . ( فهرست دست نوشت های ایران ج10ص284 )

 

 

مشاهیر کاشمر ( ترشیز ) : مولانا شهاب الدین علی طوطی ترشیزی

                                                                                              

                                                                                   نوشته :  غلامرضا نصراللهی

       

 

           مولانا شهاب الدین علی ترشیزی متخلص به  " طوطی " شاعر و طبیب ماهر قرن نهم هجری است. او در ترشیز ( کاشمر فعلی ) در خراسان به دنیا آمد و در نوجوانی به هرات رفت و به تحصیل مشغول شد. وی  پس از فراگیری ادبیات به یادگیری طب پرداخت.

          مولانا طوطی مردی خوش سیما و خوش خلق و رفیق نواز بود. در همان سال ها  قصاید و غزلیات   او  نقل مجلس شاعران هرات شد و آوازه ی  سخنوری و شعر او در هرات پیچید و به گوش ابوالقاسم بابر میرزا حاکم تیموری هرات رسید.  بابر میرزا  او را به دربار خود خواند و بسیار نواخت و مورد عنایت و تفقد خود  قرار داد. بدین  خاطر میرزا طوطی اشعاری در مدح  او سرود. همچنین  قصایدی  به  پیروی از خاقانی شروانی  و کاتبی سرود که سخت مورد توجه شاعران هرات قرار گرفت.

           وی  در سال های جوانی به بیماری گرفتار شده و در سال ۸۶۶ ه. ق. دیده از جهان فروبست و به دیار باقی شتافت.  پیکر او را در محله ی خیابان هرات  به خاک  سپردند.  امیر علیشیر نوائی وزیر مشهور دربار تیموریان  در سوگ او شعری سروده است. متاسفانه اطلاعی از دیوان اشعار طوطی ترشیزی در دست نیست و ابیات کمی از او در تذکره ها ثبت شده است.

            گویند این غزل درا در آخرین ساعات عمر سروده بود و وصیت کرده بود که بر سنگ مزارش حک کنند :

                   وفت آن شد که دل از قید هوس باز رهد

                                                                طوطی  روح  ز بیداد  قفس  باز  رهد

                   تا به کی  جور رقیب  و   ستم  یار  کشد

                                                                وقت شد کز ستم نا کس و کس باز رهد

                    به   حریم  حرم  وصل   برد  محمل  تن

                                                                 از بیابان  غم  و  بانگ  جرس باز رهد

                    طوطی روح رسد در  شکرستان وصال

                                                                  باز شاهست  ز غوغای مگس باز رهد

 

منابع :

1.تذکره الشعراء  دولتشاه سمرقندی  - تصحیح دکتر فاطمه علاقه صص ۸۴۱ و۸۴۲

2.تذکره مجالس النفایس صص ۱۰ و۳۱ و ۲۰۴

3.رجال حبیب السیر ص۱۵۹

4.هفت اقلیم ج2 صص ۳۰۹ و۳۱۰

5.تذکره عرفات العاشقین – تصحیح محسن ناجی نصرآبادی ج4 صص ۲۲۲۸و ۲۲۲۹

6.تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی ص۲۹۵

7.فرهنگ سخنوران ص۳۵۹

میرزا هاشم طوبی اصفهانی شاعر و خوشنویس وارسته

                                                                 نوشته : غلامرضا نصراللهی

         میرزا هاشم طوبی فرزند آقا سید حسن صحاف اصفهانی از شاعران و خوشنویسان دوره ی قاجاریه است. از تاریخ تولد او اطلاعی در دست نیست. او به واسطه شغل پدرش که صحافی بود به کتاب و مطالعه علاقه مند شد و به دانش اندوزی پرداخت. او با نگریستن به خطوط خوش نسخه های خطی که پدرش برای صحافی نزد خود نگه می داشت سخت مشتاق خوشنویسی شد و به مشق خط پرداخت و در این هنر زبردست گردید و اغلب به کتابت و خطاطی مشغول بود و خط نسخ و ثلث جلی و خفی را خوش می نوشت. در شعر هم طبعی روان داشت . از شعرهایش جز اندکی به جای نمانده است. یکی از آنها غزلی است که ظاهرا برای انجمن ادبی سروده و میرزا محمد علی مسکین اصفهانی در تذکره مختصر خود - که هنوزچاپ نشده است- آورده است.

        این هنرمند ارزنده   در زندگی چندان شهرتی نیافت و عمر را به قناعت  گذراند و پس از مرگ   گمنام ماند. او در روز ۱۵   شعبان ۱۳۲۶ هجری قمری  در اصفهان چشم از جهان فروبست و پیکرش را در قبرستان تخت فولاد اصفهان در تکیه فاضلان به خاک سپردند.

     وی  یک کتاب دعا را به خط نسخ خوش در سال ۱۳۱۳ ه. ق. کتابت کرده که در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است. خطوط کتیبه کاشیکاری سر در   مسجد رکن الملک در تخت فولاد اصفهان به خط ثلث و مورخ به سال ۱۳۲۰ ه. ق. و کتیبه سنگ مزار عالم ربانی  سید محمود خوانساری به خط ثلث برجسته و مورخ به سال ۱۳۱۹ ه. ق. در تخت فولاد  هم از نمونه خطوط زیبای اوست.

این بیت از طوبی اصفهانی است.

       چو ماه روی تو  ماهی به روزگار نتافت

                                         چو سرو قد تو  سروی ز جویبار نرست

-----------------

۱- گلزار فضیلت ، رحیم قاسمی ، اصفهان : کانون پژوهش ، ۱۳۸۸ ،صص ۳۳۱و ۳۳۲

۲- اعلام اصفهان ، سید مصلح الدین مهدوی ، تصحیح و تحقیق : غلامرضا نصراللهی ، ج ۵ ، چاپ نشده.

دانشوران بسطام در اصفهان

                                               

                                                   تحقیق و نگارش : غلامرضا نصراللهی

اشاره :

        پس از استقرار دولت صفویه در ایران و پایان یافتن حکومت های کوچک و بزرگ و در نتیجه برقراری ثبات و امنیت در کشور  علم و فرهنگ رونق یافت و تجارت توسعه پیدا کردو کم کم وضع اقتصادی دولت ها و مردم بهبود یافت. در قرن دهم و یازدهم هجری شهرهائی مثل قزوین مشهد مقدس شیراز اصفهان و تبریز پیشگام حرکت علمی و فرهنگی ایران شدند . شاه عباس صفوی در سال 1000 ه.ق. پایتخت حکومت صفویه را از قزوین به اصفهان منتقل کرد و از این زمان به آبادانی این شهر اهتمام ورزید در این دوره و پس از آن مدارس بسیاری در اصفهان  بنا شد و در سراسر ایران اصفهان مرکز علوم عقلی و نقلی شد. به  خصوص این که دانشمندان و اساتید بلندمرتبه علوم ان عهد در اصفهان ساکن شدند و مجلس درس انان رونق فراوان یافت و مشتاقان علم و ادب از همه سوی ایران و حتی از سرزمین های دیگر رو به اصفهان آوردند و اصفهان به عنوان قطب اصلی علم و  ادب  جایگاه ممتازی در بین شهرهای ایران یافت.

    با ملاحظه برخی منابع روشن می شود که از ناحیه تاریخی قومس (  تقریبا استان سمنان کنونی) و به ویژه  بسطام بسیاری به اصفهان آمده و نزد بزرگان و اساتید این شهر تحصیل کرده اند. در این مقاله به احوال و آثار  بزرگان و دانشمندان  اهل بسطام می پردازیم که در دوره صفویه و پس از آن در اصفهان ساکن شده و به تحصیل علم پرداخته اند :

 

بایزید بسطامی اصفهانی

     فرزند نظام الدین عبد الرزاق است. او از دانشوران قرن یازدهم هجری است و تا سال 1099  ه. ق. زنده بوده و چندی در مدرسه مقصود بیک ناظر در اصفهان  به تحصیل  پرداخته است.  ( اعلام اصفهان ج2 ص157 )

 

علاء الدین محمد بسطامی

        او فرزند سلیمان بسطامی است و در اواخر  قرن یلزدهم هجری همزمان با پادشاهی شاه سلیمان صفوی در اصفهان بوده و نزد علاء الدین محمد گلستانه به تحصیل  پرداخته  است  .او کتاب  " بهجه الحدائق " نوشته  استادش را در سال 1102 ه. ق. تصحیح و مقابله کرده است.( فهرست نسخه های خطی کتابخانه ایت الله مرعشی نجفی ج 23 ص 271 )

 

محمد بسطامی

     فرزند شفیع از دانشوران روزگار شاه سلیمان صفوی است. او در مدرسه آقا کمال خازن اصفهان سکونت داشته و به تحصیل مشغول بوده است.سال درگذشت او به دست نیامد اما می دانیم که تا سال 1122  ه. ق. زنده بوده است. ( نشریه نسخه های خطی ج5 ص 351 )

 

ملا عبدالقادر محزون بسطامی

  فرزند محمد مهدی است. وی در علوم زمان خود مانند ادبیات فارسی و عربی و فقه و حدیث  و کلام مهارت داشت و خط نسخ را نیکو می نوشت.  او از اوایل قرن دوازدهم هجری در اصفهان بوده و چندی در مدرسه  مرتضی قلی خان و مدرسه تقرب خان در اصفهان تحصیل کرده است.  وی در شعر طبعی روان داشت و  " محزون " تخلص می کرد. .زمان درگذشت او معلوم نیست اما تا سال 1125 ه. ق. زنده بوده است. ( اعلام اصفهان ج4 )  این کتاب ها از اوست :

1  -    " االمختار المنتخب " از کتاب های اوست.  او گزیده ای از کتاب  " نهج البلاغه "  را در این کتاب  گرد آورده است.نوشتن کتاب در سال 1118 ه.ق. به پایان رسیده است

 2-  " خلاصه العلم المنطق و الکلام " 

  3-  " مجمع الاخبار "

 

میرزا محمد نصیر بایزیدی بسطامی

از عارفان و سالکان قرن دوازدهم هجری است. او که از نسل بایزید بسطامی بود در تکیه بابا رکن الدین در تخت فولاد اصفهان ساکن بود و به عبادت و ریاضت می پرداخت. وی در سال 1200 ه. ق.  تکیه بابا رکن الدین را تعمیر کرد. ( گنجینه  آثار تاریخی اصفهان ص 499 )

احوال و آثار محمد قاسم نقاش اصفهانی

 

 

                                                                                پژوهش و نگارش : غلامرضا نصراللهی

       محمد قاسم نقاش اصفهانی معروف به " سراجای نقاش "  نگارگر و سخن سرای توانای قرن یازدهم هجری است. استاد کریم زاده  تبریزی به اشتباه او را محمد قاسم تبریزی دانسته است حال آن که محمد قاسم تبریزی از پیروان مکتب تبریز و شاید از شاگردان کمال الدین بهزاد بوده و آثار او در دو دهه پایانی قرن دهم  و دهه اول قرن یازدهم هجری  خلق شده اند.

      محمد قاسم نقاش پیرو سبک رضا عباسی و به احتمال زیاد از شاگردان او بوده است.او در جوانی به خدمت دربار  و بزرگان دولت صفوی در آمده و به سفارش آنان به کشیدن نقاشی می پرداخته است.در آثار او رگه هائی از تاثیر نقاشی اروپائی دیده می شود و شاید او را بتوان ییشگام فرنگی سازی در نگارگری ایرانی دانست. نقاشی های کاخ های عالی قاپو و چهلستون در اصفهان را به شاگردان رضا عباسی از جمله همین محمد قاسم نسبت داده اند. اما هیچ کدام از این دیوارنگاره ها امضا و رقم ندارند. از جمله آثار تاریخ دار و رقم دار او نگاره ی مغازله شاه عباس و ساقی در زیر درخت است که در سال ۱۰۳۲ ه. ق. کشیده شده و رقم آن " محمد قاسم مصور " است.در سال ۱۰۵۸ ه. ق. او به امر قرچقای خان دوم  ، حاکم مشهد مقدس ۴۲  نگاره از شاهنامه فردوسی  را کشید.  این شاهنامه اکنون در کتابخانه  سلطنتی  قصر وینزر موجود است. همچنین نگاره های مثنوی " سوز و گداز " نوعی   خبوشانی که حدود ۱۰۶۰ ه. ق. کشیده شده است از آثار اوست و اکنون در کتابخانه چستربیتی دوبلین نگهداری می شود.

 * مغازله شاه عباس با ساقی ، اثر محمد قاسم نقاش اصفهانی ، از ویکی پدیا

      محمد قاسم در فنون تذهیب از جمله زرافشانی استاد بوده و اغلب در تذهیب  نگاره های خود شرکت داشته است.

      او در خانواده ای ادیب و هنرمند تربیت شد. دائی او ابوتراب اصفهانی مهم ترین شاگرد میر عماد است. میر عماد و ابو تراب هردو شعر نیز می گفته اند . علاوه بر زمینه خانوادگی خود محمد فاسم نیز دارای طبع شعر خداداد بوده و اغلب فی البداهه شعر می سروده است. تخلص او"  نقاش " است. او با شاعران همروزگار خود مراوده داشته و از جمله با میرزا حسن واهب اصفهانی مشاعره می کرده است. سبک شعر او مانند بیشتر شاعران آن روزگار سبک هندی بوده است.

     وی در اواخر عمر از نقاشی کناره گرفت و یکسره به عبادت  مشغول شد تا این که در سال ۱۰۷۰ ه. ق. چشم از جهان فروبست و در گورستان تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد. دریغ که اثری از آرامگاه او به جای نمانده است.

   این بیت زیبا اثر طبع اوست :

                          زبس خلق جهان حیران آن حسن نظرتابند

                                                           همه چون صورت دیوار ، بیدارند و در خوابند

استاد محمد علی عسکری کامران دانشمندی وارسته از دیار یزد

http://www.yazdfarda.com/images/news/actual/?img=28691nedayeyazdfarda-11.jpg

     

  استاد محمد علی عسکری کامران  فرزند مرحوم غلامحسین خان عسکری کامران از روزنامه نگاران ونویسندگان یزد است . نیای بزرگ او محمد تقی خان یزدی حاکم یزد در دوره زندیه و اوایل دوره قاجاریه بوده است  . او  حاکمی نیکوکار و متدین بوده و آثار خیریه بسیاری از او به جای مانده است که از جمله به مدرسه علمیه خان یزد می توان اشاره کرد.

     استاد محمد علی عسکری کامران در سال 1313 هجری شمسی در یزد متولد شد و در یزد به تحصیل پرداخت. وی تحصیلات عالی را در رشته امور اجتماعی و روابط عمومی دنبال کرد و موفق به اخذ لیسانس  از دانشکده علوم ارتباطات تهران گردید و پس از آن به همکاری با مطبوعات  پرداخت ودر بسیاری از نشریات پایتخت مقاله نوشت.  آنگاه در دبیرستان های یزد به تدریس پرداخت و عمر خود را صرف تعلیم و تربیت نوجوانان شهر خویش نمود.

          استاد اغلب اوقات خود را به مطالعه و تحقیق می گذراند و در ادبیات و تاریخ و علوم اجتماعی و ارتباطات دارای اطلاعات گسترده است و در روز نامه نگاری نیز خبره و صاحب تجربیات با ارزش است. ایشان چند سال پیش موفق به گرفتن امتیاز روزنامه اتحاد ایران شد و دو سه شماره از آن را منتشر کرد ولی به علت مشکلات مالی موفق به ادامه کار نشد.

       او مردی خوش مشرب و وارسته و سرشار از صداقت و صفا و مظهر عطوفت و مهربانی است . او شاعری تواناست و چون دیگر شاعران طبعی لطیف و حساس دارد ومقدار کمی از شعرهای او در کتاب تذکره شعرای یزد چاپ شده است که بر ذوق و قریحه او در شعر گواهی می دهد. استاد عسکری کامران مردی فروتن و متواضع است که از شهرت و ناموری دوری جسته و حتی مقالاتش را بدون نام خودش منتشر می کند. از سال 1363 که برادر بزرگوارش مرحوم محمد تقی عسکری کامران  هفته نامه ندای یزد را منتشر کرد او مخلصانه در کنار برادر صدها مقاله و مطلب مفید نوشت و پس از درگذشت برادر بزرگوار خود به یاری برادرزادگان خود شتافت تا در انتشار ندای یزد وقفه ای ایجاد نشود.

       از جمله مقالات خواندنی او شرح حال آیت الله میر سید علی حائری یزدی از علمای مشروطیت و فرزند برومند او سید ابوالحسن حائری زاده از نمایندگان شجاع مجلس شورای ملی و از یاران آیت الله کاشانی است.  این مقاله طولانی که خود حکم یک کتاب تحقیقی  را دارد و زوایای مکتوم و ناپیدای تاریخ معاصر ایران را روشن می کند . این اثر ارزنده  متاسفانه هنوز چاپ نشده و ای کاش صاحب همتی پیدا شود این اثر ارجمند را به چاپ برساند. همچنین ایشان سلسله مقالاتی در شرح احوال و آثار خیریه و باقیات الصالحات پدران خود در هفته نامه ندای یزد به جاپ رسانده که آن هم خواندنی است و لازم است که به زیور طبع آراسته شود. استاد عسکری کامران ستون های ثابتی در ندای یزد داشته اند – به نام چشم ها می بینند که ... – و در آنجا به بیان مشکلات مردم چه در مسائل جزئی و چه در سطح کلان و ملی می پرداخته اند.  در این ستون به تاریخ یزد و میراث تاریخی و طبیعی یزد توجه زیاد نشان داده شده و نسبت به دزدی و غارت  و یا تخریب آثار تاریخی و نابودی قنوات یزد و خشکسالی ومشکلات روستائیان یزد هشدار داده شده و یا از اقدامات مفید و موثر مسئولان و مردم در عرصه فرهنگی و اجتماعی تشکر و تقدیر شده است.

برای سلامتی این استاد   ارجمند  دعا می کنیم .

پ. ن. :  نفر دوم از سمت راست در عکس فوق استاد محمد علی عسکری کامران می باشند.

زندگی واثار میرزا هدایت الله اورسیجی بسطامی

     

                                                                                                  نوشته : غلامرضا نصراللهی

 دانشمند گرانمایه ، فقیه محقق  حاج میرزا هدایت الله اورسیجی بسطامی  ۰ (فرزند عبد الله)از علمای قرن سیزدهم هجری قمری

    وی بنا به نوشته کتاب " مکارم الاثار " و کتاب "  تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان " و سایر منابع در روستای اورسیج ( ابرسیج ) از توابع بسطام در استان سمنان کنونی و ۱۸ کیلومتری شاهرود دیده به جهان گشود و پس از طی تحصیلات مقدماتی به مشهد مقدس رفت و تحصیل علوم دینی را آغاز کرد. سپس راهی اصفهان شد و از درس مجتهد بلند مرتبه شیخ محمد تقی رازی فقه و اصول و از حکیم متاله ملا اسماعیل واحدالعین اصفهانی فلسفه را آموخت. چندی بعد به عتبات عالیات سفر کرد و در نجف در درس مجتهدین و مراجع بزرگ آن دیار به ویژه شیخ مرتضی انصاری  بهره گرفت و به اجتهاد نائل شدو به مشهد مقدس بازگشت و به تدریس و تحقیق و ارشاد مردم پرداخت.او در اواخر عمر راهی سفر حج شد و در سال ۱۲۸۱ ه.ق. در مکه معظمه بر اثر بیماری وبا ـ ویا طاعون- از دنیا رفت و در قبرستان حضرت ابوطالب به خاک سپرده شد.

   از آثار او می توان به دو اثر اشاره کرد :

       - شرح برمعالم الاصول ( مفصل و استدلالی )

       - شرح بر شرایع الاسلام

 

 

 

 

 

" گرامی خوافی " سخنور توانای قرن دوازدهم هجری

         میر عبدالرحمن  خوافی  خراسانی  از  شاعران قرن  دوازدهم  هجری  است .  وی " گرامی " تخلص می کرد و در هندوستان ساکن بود.او در زمان  پادشاهی عالمگیر در هند متصدی امور دیوانی بوده و به  " وزارت خان "  ملقب شده است. به نوشته ی تذکره شمع انجمن و تذکره نتایج الافکار گرامی در  اواخر عمر فلج شده و در سال ۱۱۲۴ ه. ق. درگذشته است. 

 این بیت از اوست :

       شد فصل گل و دامن ساقی نگرفتیم                    

                                        هنگامه ی مستی به بهار دگر افتاد

همایون خرم درگذشت

                 با کمال تاسف مهندس همایون خرم یکی از آخرین شراره های شعله ور موسیقی اصیل ایرانی و اهنگساز نامدار ایران  شامگاه ۲۸ دی ماه  در بیمارستان دی تهران چشم از جهان فروبست.

 

 

                به نوشته سایت ویکی پدیا  امیر همایون خرم در سال ۱۳۰۹ ه.ش. در بوشهر به دنیا امد.

از آنجا که مادرش از شیفتگان موسیقی اصیل ایرانی بود و از بین مقام‌های موسیقی ایرانی، به دستگاه همایون علاقه‌ای وافر داشت، نام «همایون» را برای فرزند خود انتخاب کرد.

              خرم در سن ۱۰-۱۱ سالگی به مکتب استاد صبا راه یافت و چند سال بعد به عنوان نوازندهٔ ۱۴ ساله، در رادیو به تنهایی به اجرا پرداخت. بعدها در بسیاری از برنامه‌های موسیقی رادیو، خصوصاً در برنامه گلها، به عنوان آهنگ‌ساز، سولیست ویولن و رهبر ارکستر آثاری ارزشمند ارائه داد.

            وی همچنین تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته مهندسی برق ادامه داد. در جلد سوم کتاب «موسیقی‌دان ایرانی»          نوشته پژمان اکبرزاده آمده است:   «پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، فعالیت‌های اجرایی همایون خرم دچار وقفه‌ای چندین ساله شد. اوقات او از آن پس، بیشتر صرف تدریس خصوصی ویلن و فعالیت‌های پژوهشی درباره موسیقی ایرانی شد.»

             خرم دارای درجه ۱ هنری (معادل مدرک دکترا) از شورای ارزشیابی هنرمندان ایران بود  او که در اواخر عمر به بیماری سرطان روده مبتلا شده بود و تحت شیمی درمانی قرار داشت، در شامگاه بیست و هشتم دیماه سال ۱۳۹۱ در بیمارستان دی تهران درگذشت.

سمت‌ها

  • عضویت در شورای عالی موسیقی رادیو
  • رهبری ارکستر سازهای ملی
  • استاد دانشکده موسیقی ملی (هنرستان شبانه)
  • آهنگ‌ساز در برنامه‌های موسیقی ایرانی و برنامه گلها

آثار

و در سال‌های اخیر: آهنگسازی آلبوم «تنها ماندم» با صدای «محمد اصفهانی» باقطعات اوج آسمان، روزی تو خواهی آمد، فریاد، تنها ماندم، مهر و ماه، پریشان و تو ای پری کجایی (۱۳۷۹)

ترانه «بوی باران» با صدای محمد اصفهانی

آهنگسازی آلبوم «رسوای زمانه» (۱۳۸۸) با صدای «علی رضا قربانی»

وی همچنین با هنرمندانی چون جواد معروفی، جلیل شهناز، فرهنگ شریف، مجید نجاحی، منصور صارمی، جهانگیر ملک و امیر ناصر افتتاح همنوازی کرده‌بود.

کتاب‌ها

۱- غوغای ستارگان (خاطرات هنری مهندس همایون خرم) انتشارات بدرقه جاویدان ۱۳۸۹

این کتاب توسط علی وکیلی که از شاگردان خرم بوده، ابتدا به صورت شفاهی روی نوار تهیه و سپس نوشته و ویرایش شده است.

۲- ردیف اول چپ کوک (نوای مهر)؛ شامل آوازها، چهارمضراب‌ها، قطعات و تعدادی از آهنگ‌ها

این ردیف توسط بابک شهرکی از شاگردان خرم نوشته شده است.

۳- ردیف دوم راست کوک؛ شامل تعدادی از پیش درآمدها، چهارمضراب‌ها و رِنگ‌ها که هم‌اکنون در حال آماده‌سازی و چاپ است.

چند شعر زیبا از محمد هادی ناظریان

        محمد هادی ناظریان از شاعران جوان و پر انرژی شمال است. اصلا از شهرستان تنکابن است. در دانشگاه تبریز زبان وادبیات فارسی را خوانده و اکنون در مقطع کارشناسی ارشد در گرگان  تحصیل می کند . او در دبیرستان کردکوی به تدریس مشغول است و گاه در انجمن ها و جلسات شعر در استان گلستان حضور می یابد. و علاوه بر همه اینها او همشهری زنده یاد سلمان هراتی و زنده یاد تیرداد نصری و همچنین ایرج قنبری ،  مهرداد عارفانی ، زهره نارنجی ، علی شهسواری و ابوالفضل حسنی هم هست.

            ناظریان مانند بسیاری از شاعران شمال تحت تاثیر طبیعت سرسبز و زیبای شمال است. شعرش ساده و صمیمی است و بوی درخت و باران و ابر و پرنده  می دهد.از او هنوز مجموعه ای به چاپ نرسیده است. ولی شعرهایش در تعدادی از روزنامه های سراسری و نشریات چاپ شده است.

۱

بر شانه ی شب نشسته تنها توکا

انگار غریبه است با ما توکا

ای کاش که آسمان تکانی بدهد

رویای خوش درخت ها را توکا

۲

شب خفته میان یال گندمزاران

آسوده به زیر بال گندمزاران

باران زد و بوی لحظه ها جاری شد

در آینه ی زلال گندمزاران

۳

حالم  ابری ست حس و حالم ابری ست

تا دورترین شمالم ابری ست

دلتنگم و انگار مرا می بارند

می ریزم در خودم سوالم ابری ست


 

احوال و آثار دانشمند عالیقدر عصر صفویه میرزا قاضی اردکانی

پژوهش و نگارش : غلامرضا نصراللهی

 

       تشکیل دولت صفویه در ایران، نقطه عطفی در تاریخ این سرزمین به شمار می‌رود. در این دوره بود که مذهب و دولت با یکدیگر پیوند خوردند و موجبات پیدایش وحدت ملی و دولتی مقتدر و فراگیر را فراهم آوردند. این امر پیامدهای متفاوتی را در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی، مذهبی و فرهنگی به جای گذاشت. تا آنجا که به دانش و دانشمندان مربوط است، تشکیل دولت صفویه به هرج و مرج و ناامنی و کسادی بازار علم و فرهنگ پایان داد.رفاه ناشی از امنیت و رونق تجارت، منجر به گسترده‌تر شدن مناسبات اجتماعی و اقتصادی شد و نیاز به نیروهای مطّلع از امور دیوانی و کشورهای دردستگاه اداری و سیاسی صفویه پدید آمد.از طرف دیگر، اعلام تشیّع، به عنوان مذهب رسمی کشور و پاسخگویی به شبهات تازه، موجب پیدایش نیاز دیگری گردید

     .دولت صفویه نیاز به کسانی داشت که بتوانند عقاید و احکام شیعه را از لابلای متون و نوشته‌های معتبر شیعی استخراج کنند و به جامعه عرضه نمایند.اینجا بود که دانشمندان و عالمان مورد توجّه قرار گرفتند. علمای شیعی لبنان و عراق عرب به ایران مهاجرت کردند و به همراه علمای ایرانی، دست به تشکیل حوزه‌های علمی در شهرهای ایران چون:قزوین، شیراز، مشهد مقدس رضوی و اصفهان زدند. انتخاب اصفهان به عنوان پایتخت توسط شاه عباس صوفی و تلاش علامانی چون ملا عبد اللّه شوشتری، شیخ لطف اللّه عاملی و شیخ بهائی(رحمة اللّه علیهم)، اصفهان را به صورت بزرگترین مرکز علمی شیعه در جهان اسلام درآورد.از این زمان بود که دسته دسته طالبان علم و علاقمندان به معارف و دانشهای روز به مدارس علمی اصفهان هجوم آوردند و مدارس تازه‌ای در این شهر ایجاد شد. به دنبال آن، کتابهای زیادی نوشته شد و مباحث جدّی و ضروری بین علماء درگرفت و در آثار علمی آن دوره انعکاس یافت. نگاهی به اسامی دانشوران و فضلاء و طالبان علم در قرن یازدهم هجری که در اصفهان اقامت گزیده‌اند نشان می‌دهد که از اکثر نقاط ایران و سایر سرزمین‌های اسلامی، افراد زیادی به شوق استفاده از حوزه علمی اصفهان به این شهر آمدند که در میان آنان افرادی از هندوستان، کشمیر، عربستان و قفقاز هم دیده می‌شوند.

         در این میان باید به شهر کهن یزد اشاره کرد که از دیرباز روابط علمی و اقتصادی گسترده‌ای با اصفهان داشته است و به خصوص در دوره صفویه و قاجاریه، همواره مدیون حوزه علمی اصفهان بوده است. گفتنی است که در این دوره، عظمت و غنای حوزه علمی اصفهان از اهمیت حوزه نجف اشرف کاسته بود و علم‌آموزان ترجیح می‌دادند به جای سفری طولانی به نجف، در اصفهان، تحصیلات مقدماتی و عالی را دنبال کنند. در این نوشتار، می‌کوشیم زندگی یکی از این دانشمندان بزرگ عصر صفوی را که سیمای درخشان او در غبار زمانه پنهان شده است بررسی کرده، و به قدر دانش خود، غبار فراموشی از چهره این دانشمند برجسته پاک نماییم

. تولد و تحصیلات:

         «میرزا قاضی فرزند حکیم کاشف الدین اردکانی یزدی» دانشمند، فقیه ریاضیدان و منجم بزرگ عصر صفوی است. پدرش«حکیم کشف الدین محمد»از ریاضیدانان، اطبّاء و علمای مشهور به شمار می‌رفت و آثاری هم از جمله:«رساله در ربع مجیب»به جای گذاشت.نسخه‌ای از این کتاب در کتابخانه دانشگاه لس آنجلس آمریکا وجود دارد. میرزا عبد اللّه افندی در ریاض العلماء به نام این کتاب اشاره کرده است. 

            میرزا قاضی در اصفهان متولّد شد. منابع مختلف که از او نامی برده‌اند، درباره تاریخ تولد او سکوت کرده‌اند.شاید بتوان با مراجعه به آثار او و از لابلای کتابهایش به تاریخ دقیق تولد او دست یافت.امّا بنا به قرائن موجود، وی باید در دهه آخر قرن دهم هجری متولّد شده باشد. از اساتید میرزا قاضی، آگاهی زیادی نداریم. وی در برخی از آثارش تصریح کرده است که شاگرد شیخ بهائی بوده است و به احتمال زیاد نزد پدر هم به تحصیل پرداخته است. روشن نیست کلمه «قاضی» نام حقیقی اوست، یا عنوان شغلی او.ما نیز در منابع موجود، قرائنی که بیان کند وی در منصب «قضاوت» فعالیت نموده، نیافتیم. فعالیت‌های علمی: میرزا قاضی، به دلیل استعداد و هوش سرشاری که داشت علوم زمان را به خوبی فراگرفت و در فقه، حدیث، کلام، ادبیات فارسی و عربی، طب، نجوم و ریاضیات صاحب‌نظر گردید و حوزه درسی مهمّی را در اصفهان تشکیل داد.از شاگردانش، می‌توان به ملامحمد سعید اشرف مازندرانی اشاره کرد. همچنین او به تألیف چندین کتاب در موضوعات گوناگون دست زد که برخی از آنها در موضوع خود کم‌نظیر و شایسته توجه هستند. شاردن در سفرنامه خود به «مدرسه میرزا قاضی شیخ الاسلام» در «گود نیماورد» اصفهان اشاره می‌کند و احتمالاً این مدرسه محل تدریس او بوده است.از این مدرسه اکنون اثری بر جای نیست.

 تألیفات:

:          از تعداد دقیق کتابها و رسایل میرزا قاضی، آگاهی کاملی در دست نیست.آنچه که توانستیم به دست آوریم، نام 16 تألیف اوست که نسخ خطی برخی از آنها را می‌توان در کتابخانه‌ها یافت و به نظر می‌رسد چاپ و انتشار آثار موجود این دانشمند فرزانه، ابعاد تازه‌ای از فرهنگ غنی و ناشناخته اسلامی را روشن سازد.اینک به این آثار اشاره می‌شود:

 1. رساله در چوب‌چینی

. 2. حواشی بر شرح تذکره خفری.

 3. حاشیه بر یک قاعده از قواعد شهیدیه

. 4. فائدة فی دماغ و حقیقه

 5. رسالة فی قوس و النهار.

 6. طبیعة الماء

. 7. شرح بر اصول کافی.

 8. رساله در علم ادوار و قانون موسیقی

. 9. رساله جام جم(که شاید همان رساله جام جهان‌نما باشد).

 10. رساله با سه مقاله(مقاله در شرح حدیث حماد در کیفیت صلاة، مقاله در تشریح رأس، مقاله در دفع شبهه نفره بر براهین هندی).

 11. جام جهان‌نمای عباسی، این کتاب را مؤلف به دستور شاه عباس صفوی در 30 فصل تدوین نموده است.نسخه‌ای از این کتاب در کتابخانه حاج محمد آقا نخجوانی در تبریز وجود داشته است که به کتابخانه ملی تبریز انتقال یافته است.

 12. تحفة الرضویه، این کتاب از آثار مشهور اسوت که در شرح صحیفه سجادیه نوشته شده است. کتاب شامل شرح 4 دعای صحیفه است که در سال 1056 ه.ق به پایان رسیده و به شاه عباس دوم صفوی تقدیم شده است.نسخه خطی این کتاب در کتابخانه الزهراء اصفهان وجود دارد.دانشمند جلیل‌القدر، سید نعمت‌اللّه جزایری در کتاب شرح بر صحیفه سجادیه خود مطالبی از این کتاب نقل نموده است.

 13. تحفة المحمدیة، رساله مختصری است در یک مقدمه و سه فصل که در تعیین صبح و شفق و اختلاف آنها و برای اعتماد الدوله محمد بیگ، صدر اعظم، نگاشته است.نسخه‌ای از این کتاب به شماره 5267 در کتابخانه آستان قدس رضوی وجود دارد که نام کاتب و تاریخ کتابت در آن ذکر نشده است ولی اصلاحات و اضافاتی به خط مؤلف در آن دیده می‌شود.

 14. میزان المقادیر (المقادیر الشرعیة و الموازین الطیبة)، این کتاب در موضوع شناخت اوزان و مقادیر شرعی و در 12 باب و 30 فصل تدوین شده است نسخه‌ای از آن را شیخ آقا بزرگ تهرانی در وقفیات سادات آل خراسان در نجف دیده است که در رمضان 1031 ه.ق نوشته شده است. نسخه دیگری از این کتاب در دانشگاه تهران وجود دارد. نسخه‌ای ناقص هم به ضمیمه کتاب شرایع در کتابخانه شیخ ابراهیم کلباسی وجود داشته است

. 15. رساله نماز جمعه، نسخه‌ای از این کتاب در کتابخانه الزهراء اصفهان وجود دارد

. 16. رساله مولد النبی، محمد طالب بن حاج حیدر اصفهانی از دانشوران معاصر میرزا قاضی مجموعه‌ای تدارک دیده و به خط خود«رساله مولد النبی»او را در این مجموعه آورده است.یادداشتی به خط میرزا قاضی در این مجموعه دیده می‌شود.

 مناصب اداری و سیاسی:

               میرزا قاضی از علمای معتبر و مورد توجه حکومت صفوی بود و در زمره علمای رده اول اصفهان به شمار می‌رفت.مؤلف خلاصة السّیر، در گزارش خود از مراسم تاجگذاری شاه صفی، به علمای حاضر در جلسه اشاره می‌کند و از «میرزا قاضی» یاد می‌کند.این مراسم در سال 1038 ه.ق برگزار شده است.

            مرحوم حاج سید مصلح الدین مهدوی، در کتاب ارزشمند خود «خاندان شیخ الاسلام اصفهان» با جستجو در منابع مختلف، اسامی شیخ الاسلام‌های اصفهان در عصر صفویه و پس از آن را گردآوری و به ترتیب زمانی منظّم نموده است و او را هفتمین شیخ الاسلام اصفهان، پس از میرغیاث الدین محمد مشهور به میرمیران، برادر شاه تقی‌الدین محمد اصفهانی دانسته است و بعد احتمال داده است که وی همان امیر معزالدین محمد بن تقی‌الدین حسینی اصفهانی، قاضی اصفهان و شیخ روایت ملا محمد تقی مجلسی و مجاز از شیخ ابراهیم قطیفی باشد.از سوی دیگر در صفحه 32 کتاب همین امیر معز الدین محمد را متوفی به سال 952 ه.ق مجاز از محقق کرکی به سال 934 ه.ق در مشهد مقدس دانسته است. مرحوم سعید نفیسی از قول مؤلف مستدرک الوسایل، درباره کتاب «مفتاح الفلاح» شیخ بهائی ماجرایی را نقل می‌کند که روشن می‌سازد شیخ بهائی این کتاب را در ماه صفر 1015 ه.ق نوشته است و پس از بازگشت به اصفهان نسخه اصل کتاب را جهت نسخه‌برداری به «معزالدین محمد قاضی القضات اصفهان» تحویل داده است. به هر جهت دانش فراوان و لیاقت میرزا قاضی، سبب شد تا وی به مقام «شیخ الاسلامی» نائل گردد. تاریخ دقیق انتصاب او معلوم نیست و شاید در آخرین سالهای عمر شاه عباس صفوی صورت گرفته باشد. در سال 1055 ه.ق سید حسین خلیفه سلطان مشهور به سلطان العلماء به وزارت شاه عباس دوم صفوی می‌رسد و موجبات برکناری میرزای قاضی از منصب شیخ الاسلامی را فراهم می‌آورد و به جای او، شیخ علینقی کمره‌ای شیخ الاسلام می‌گردد. با این حال به نظر می‌رسد وی همچنان در میان دستگاه حکومت صفوی هنوز دارای نفوذ و اعتبار بوده است

. وفات: 

             «میرزا قاضی بن کاشف الدین اردکانی یزدی» سرانجام پس از عمری زندگی مفید و پربار در سال 1074 ه.ق چشم از جهان فروبست و در اردبیل نزدیک مقبره شیخ صفی الدین اردبیلی به خاک سپرده شد و به نظر می‌آید آخرین روزهای عمر خود را در اردبیل سپری نموده است.ولی قلی شاملو وفات او را در سال 1075 ه.ق ضبط نموده است.

-----------------------------‌

   منبع : کیهان اندیشه / فروردين و ارديبهشت 1376 / شماره 71

کوچ شاعر کوچه ها و انقلاب  اصغر حاج حیدری ( خاسته )

   شاعر مردمی و مداح اهلبیت (ع) روز ۲۴ آذر ۱۳۹۱ پس مدتی بیماری و بر اثر  سرطان  کبد دار فانی را وداع گفت و به سرای باقی شتافت

 

         اصغر حاج حیدری  فرزند مرحوم کاظم   شاعر مردمی و پیشکسوت شعر انقلاب  در شب یلدای سال 1324 در خمینی‌شهر متولد شد. او نوجوانی را همراه پدر به شغل دوره‌گردی مشغول بود و جوانی را با کارگری امرار معاش کرد. وی در سال 1357 به استخدام آموزش و پرورش درآمد و در مدارس این شهر مستخدم شد.

            وی در شعر دارای طبعی خدادادی بود و  در جوانی در انجمن ادبی صائب اصفهان شرکت کرده و محضر اساتید انجمن به ویژه استاد صغیر اصفهانی را درک نموده بود.    اشعار او نمود و نماد اقبال عمومی به شعرهای محلی با گویش است و از این نظر سروده‌های محلی وی را باید سدی در برابر میرایی این گویش و تشویق نسل جوان شاعر به سرودن اشعار محلی دانست. شعر های انتقادی و اجتماعی او نیز محبوبیت زیادی در بین علاقمندان  داشت و تعهد و دلسوزی او را نسبت به جامعه خویش  و آگاهی بخشی به مردم را به نمایش می گذاشت.

          وی پایه‌گذار ادبستان دانش آموزی صفا بود و شاعرانی مثل سعید بیابانکی، محسن نیکنام، محمدحسین صفاریان، جواد زهتاب، حسین حاج هاشمی، منیره سلطان‌پور، ملیحه احمدی، مطهره عباسیان، الهام عمومی و... پا به عرصه ادب گذاشتند.

           خاسته بنیانگذار و دبیر کنگره بزرگ میلاد آفتاب بود که 18 سال در خمینی شهر پذیرای شاعران کشور می شد. از جمله افتخارات وی بنیانگذاری سوگواره ادبی ثارالله و برپایی محافل بصیرت حسینی نیز بوده است.

          از او مجموعه‌های «دشت شبنم»، «عطر گندم»، «مهر مردم»، «کلوزه 1» و «نمکدون» منتشر شده و مجموعه «خورشید در مغاک» نیز از اثار قابل ذکر اوست..

 

    پیکر این  شاعر فقید  پس ا ز تشییع  در  زادگاهش  خمینی شهر اصفهان   در ارامستان ورنوسفادران خمینی شهر به خاک سپرده شد.